فراوانی:26057 [فر = شکوه و جلال که در بیننده شگفتی و تحسین پدید آورد، زیبایی و برازندگی + ناز = حالت یا رفتاری خوشایند و جذاب همراه با خودنمایی و اِکراه ظاهری، معمولاً برای جلب توجه دیگری، کرشمه و غمزه] 1-روی هم به معنای حالت و رفتار توأم با ناز و کرشمه و غمزه که موجب شکوه و جلال است و در بیننده شگفتی و تحسین پدید میآورَد؛ 2- ناز و غمزهی زیبا و برازنده.
معنی: 1- بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا، ظریف؛ 2- (به مجاز) گرانمایه، با ارزش؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) معشوق و دلبر؛ 4- (در قدیم) شخص زیبا و ظریف؛ 5-(در قدیم) نازکننده، نازنده
21998 برو فراوانیو حال کن ماشالا اینهمه هم که هم نام تو ایران دارم هنوز هیچکی نمیدونه دخترم و این فامیلیم نیست 1- (= گلستان)، ← گلستان؛ 2- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمی.
هههههههههههههههههههههههههههههههههههه منصور من اسمم فروانیش خیلی زیاد بود ههههههههههههههههههههههههههه جانشد بنویسمش هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
(عربی) 1- پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود؛ 2- (اَعلام) میثم ابن یحیی تمار (= میثم تمار): [قرن اول هجری] از موالی (غلامان) بنی اسد و از اجله (بزرگان) اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع)، که بوسیلهی ابن زیاد به دار آویخته شد.
منصوری مگه اسمای ثبت شده تو شناسنامه تو اون سایت سازمان ثبت احوال ثبت نیست پس چرا بچه ها شوت بازی در می یارن اسمای خونشونو می نویسن مثه آساره و ارد(orod)
منصور جان منظورم این بود کهههههههههه: بیشتر مامان باباها دو تا اسم برا بچه ها شون می ذارن یکی که صداشون می کنن تو منزل و بیرون یکی هم برای شناسنامه شون ملتفتیییییییییی؟ که قریب به اتفاقشون اگه دختر باشن تو شناسنامه فاطمه یا زهرا هستن و اگه پسر باشن محمد هستن اوکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا چیزی که تو سایت ثبت احوال ثبته چیزی یه که تو شناسنامه ها س متوجه شدییییییییییییییی؟
(عربی) 1- (در قدیم) آن که یا آنچه ستایش شده است، ستوده شده و مورد پسند، نیک، خوش؛ 2- از نامها و صفات خداوند؛ 3- (اَعلام) 1) نام دو تن از شاهان عثمانی. محمود اول: شاه [143-181 قمری]. در زمان او ایرانیان به فرماندهی نادرشاه سرزمینهای اشغالی را از عثمانی باز پس گرفتند. محمود دوم: شاه [1223-1255 قمری] در زمان او یونان و مصر استقلال یافت و از حکومت عثمانی جدا شد؛ 2) محمود محمود: [1261-1344 شمسی] نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی از مردم تبریز، مؤلف تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم،مترجم شهریار ماکیاولی و جنگ نفت؛ 3) محمود ابن محمّد سلجوقی: شاه سلجوقی عراق [511-525 قمری]، ملقب به مغیثالدین، که با سلطان سنجر جنگید و شکست خورد؛ 4) محمود ابن عثمان: [زنده در 728 هجری] از جانشینان شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونی و مؤلف کتابی دربارهی او به نام فردوسالمرشدیه؛ 5) محمود ابن ملکشاه سلجوقی: شاه سلجوقی [485-487 قمری]، ملقب به ناصرالدین که در 4 سالگی از سوی مادرش ترکان خاتون در اصفهان به تخت نشست. ولی از همان آغاز با مخالفت هواداران برادرش برکیارق مواجه شد و با مرگ ترکان خاتون، عملاً سلطنتش برچیده شد و به زودی از مرض آبله درگذشت؛ 6) محمود افغان (= شاه محمود): شاه ایران [1135-1137 قمری]، سرکردهی سپاهی از افغانان، که به ایران تاختند و اصفهان را محاصره کردند. شاه سلطان حسین به نزد او رفت و با اهدای تاج سلطنت، او را به شاهی شناخت. محمود دو سال بعد به دست پسرعمویش اشرف کشته شد؛ 7) محمود شاه اینجو: [قرن 7 و8 هجری] امیر فارس و بنیانگذار سلسلهی اینجو، ملقب به شرفالدین، که به فرمان آرپاخان مغول کشته شد؛ 8) محمود غزنوی: مقتدرترین و معروفترین شاه غزنوی [388-421 قمری]، ملقب به سیفالدوله و یمینالدوله، که سلسلههای سامانی و ایلک خانی را برانداخت، امیرصفاری را خراجگزار ساخت و بر قلمروی از پنجاب تا ری و اصفهان و سمرقند دست یافت؛ 9) محمود یلواج: [قرن 7 هجری] وزیر چنگیزخان مغول و سفیر او در دربار سلطان محمّد خوارزمشاه. پس از مرگ چنگیزخان، از طرف اُگتای، حاکم ختا شد.
فراوانی:459818
حال کنین اسم من فوق العاده ست. از همه مهمتر از نامها و صفات خداست. قربونش برم.
تا این لحظه خاک بر سری... 1174542 هم اسم دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مرده شور خودمو همه اونا،،،،، نه به خاطر اسمم، به خاطر یه چیزه دیگه راستی اسم تو همون چیزی بود که پدر و مادرت واسه ت انتخاب کرده بودن؟؟؟؟؟؟ من نه یه چیزه دیگه می خواستن بذارن و خدا یه معجزه بزرگ و یه لطف بزرگتر در حق من کرد و اسمم یه چیزه دیگه شد. قربون برم معجزه تو خدا جون فک کنم به خاطر روز خاص تولدم بود که زیاد از حد خاص بود، خداوند منان بر سرم منت گذاشتو این بابا و ننه کج سلیقه من (البته در مورد اسم من فقط)به هدف دهشتناکشون نرسیدن
1- (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر؛ 2- (به مجاز) معشوق زیباروی؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی؛ بت و صنم؛ 4- زیور و زینت؛ 5- نقش نگین؛ 6- (در قدیم) رنگین و منقش؛ 7- (اَعلام) نام شهری در شهرستان بردسیر، در استان کرمان.
یا سایت ثبت احوال داره دروغ میگه یا ببخشیدا این زهرا خانوم از یزد چون من زدم فراوانی اسمم شد 2645586 شایدم زهرای یزدیا با زهرای ما فرق داره در کل همه بکشن کنار بوق بزنن به این میگن فراوانی
ای متقلبا :))))))))
ولی من فک کنم اون زمان که زهرا از یزد از سایت آمار گرفته تا الان تعداد زهراها بیشترتر شده باشن
معنی :(سریانی) 1- جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسلهای جدید آن روی بقایای نسل قدیمی زندگی میکنند و جزایر مرجانی را بوجود میآورند؛ 2- بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که از آن در جواهر سازی و ساخت اشیای زینتی استفاده میشود؛ 3- کنایه از لب معشوق و شراب است به سبب سرخی رنگ آن. نه به اولش که آدم بی مهره می کنه و جونور می گه نه به آخرش ؟؟ البته من خودم یه معنی دیگه براش دارم ۱- مرواریدی که از همین دریایی مرجان درست میشه تو دل صدف ِ عزیز دلم : به خاطر این که تو دل صدفه نیگا هر کی از رانرسیده بچه اسمش ناده مرجان فردا تا اسمتو می گی می گن عربی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چه ربطی به مرجان دریایی داره عربا بدبختا نیس که نزدیک آبن عربا نه ؟ زیادانی :۸۱۳۲۱
واااااااااا منصور؟ یعنی از ۳۰ شهریور تا ۲۳ دی چیزی حدود سه میلیون زهرا به دنیا اومده؟ اصلا تو سه چهار ماه سه میلیون آدم تو کل ایران به دنیا میاد که سه میلیون زهرا بیاد؟ نه دادا اینجوری نمیشه یه کاسه ای زیر نیم کاسس
می خواستم به ارد و آساره بگم خیلی بی دقت می گردین چون هم آساره و هم ارد در ثبت احوال ثبت شده بود آساره جان راستی می خواستم بگم تو هم خوزستانی هستی آساره-معنی ستاره(لری- دزفولی) فراوانی:۲۷۰ ارد-معنی: (اَعلام) نام دو تن از شاهان اشکانی 1) اُرُد اول [ 57-36 پیش از میلاد] که در زمان او نخستین جنگ ایران و روم درگرفت. او پدر و برادرش را کشت و خود به دست پسرش کشته شد. 2) اُرُد دوم [ 4-7 میلادی] که در جریان شورش مردم کشته شد. فراوانی:۱۵۲
1- روینده، رویا؛ 2- (اَعلام) 1) بنا به روایات همان جائی است که آرش از آنجا تیر را به جانب مرز توران پرتاب کرد؛ 2) نام شهری در شهرستان نور در استان مازندران که نام پیشین عَلمده بوده است.
خیلی جالب بود ممنون.
فراوانی۱۶۷۸۳
معنی:زیبایی جاویدو همیشگی/همیشه زیبارو
در ضمن وبلاگت خیلی حالبه.خسته نباشی.
فراوانی:26057 [فر = شکوه و جلال که در بیننده شگفتی و تحسین پدید آورد، زیبایی و برازندگی + ناز = حالت یا رفتاری خوشایند و جذاب همراه با خودنمایی و اِکراه ظاهری، معمولاً برای جلب توجه دیگری، کرشمه و غمزه] 1-روی هم به معنای حالت و رفتار توأم با ناز و کرشمه و غمزه که موجب شکوه و جلال است و در بیننده شگفتی و تحسین پدید میآورَد؛ 2- ناز و غمزهی زیبا و برازنده.
امیدوار بودم کمتر از اینا هدی باشه چقدر زیادن
اسمم زیاده
اما عشقم یدونس

هم خودش
هم اسمش
هم معنی اسمش
ک....ر
فراوانی:93
(ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار
فراوانی۵۲۹۶
نازنین:


معنی:
1- بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا، ظریف؛ 2- (به مجاز) گرانمایه، با ارزش؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) معشوق و دلبر؛ 4- (در قدیم) شخص زیبا و ظریف؛ 5-(در قدیم) نازکننده، نازنده
فراوانی:77214 - چقده زیادددد
ههههههههه خیلی باحال بود
۵۹۴۱
21998 برو فراوانیو حال کن
ماشالا اینهمه هم که هم نام تو ایران دارم هنوز هیچکی نمیدونه دخترم و این فامیلیم نیست
1- (= گلستان)، ← گلستان؛ 2- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمی.
هههههههههههههههههههههههههههههههههههه منصور من اسمم فروانیش خیلی زیاد بود ههههههههههههههههههههههههههه جانشد بنویسمش هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
۵۲۰۵۸۷نفر همنام من هستند
(عربی) 1- پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود؛ 2- (اَعلام) میثم ابن یحیی تمار (= میثم تمار): [قرن اول هجری] از موالی (غلامان) بنی اسد و از اجله (بزرگان) اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع)، که بوسیلهی ابن زیاد به دار آویخته شد.
فراوانی:141671
سلام داداش گلم

منصور اسممو زدم پیسی قاط زد فکر نکنم هم اسم من کسی باشه خودت بزن جوابشو بده سرعت داغون شده
درست شد مرسی



(عربی) کسی که خداوند نگهدار اوست.
فراوانی:3540
بدک نبود بوسسسسسس
سلام ۳۶۲۳۹۲
۱۳۵۰تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتاااااا
بروببین کیمیای ۱۹ساله ی شیرازی چندتاست؟؟؟
مطمئنم تتتتتتتتتتتتتتتکم!!!!!!!!!!!!
منصورجون نظرت درمورد اسم من چیه؟؟؟؟هان؟هان؟هان؟
۵۲۰۵۸۹جالب بود
پریا = (پری + الف اسم ساز)؛ همانند پری.
فراوانی = 32277
قربون اسمم برم که تکه !
۶۶۱ نفر هم اسم من هستن !
معنی: هرچیزی که تو نوع خودش برتری داشته باشه - باشکوه از فخر و زیبایی میاد!!!
حالا بگردین اسمم چیه؟
اسم من هم این قدر بود129629
فراوونی!40919
قربون خودم بشم الهیییییییییییییی!!!!!!javascript:void(0);javascript:void(0);
منصوری مگه اسمای ثبت شده تو شناسنامه تو اون سایت سازمان ثبت احوال ثبت نیست
پس چرا بچه ها شوت بازی در می یارن اسمای خونشونو می نویسن مثه آساره و ارد(orod)
متوجه منظورت نشدم
وای منصولی پلیز اگه می شه از کامنت قبلی م کلمه شوت بازی رو حذف کن از دستم در رفت
فردا بشه ها ناراحت می شن
حق هم دارن
امکان ویرایش نیس. اگه خواستی بگو پاک کنم
منصور جان منظورم این بود کهههههههههه:
بیشتر مامان باباها دو تا اسم برا بچه ها شون می ذارن
یکی که صداشون می کنن تو منزل و بیرون یکی هم برای شناسنامه شون
ملتفتیییییییییی؟
که قریب به اتفاقشون اگه دختر باشن تو شناسنامه فاطمه یا زهرا هستن و اگه پسر باشن محمد هستن اوکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا چیزی که تو سایت ثبت احوال ثبته چیزی یه که تو شناسنامه ها س
متوجه شدییییییییییییییی؟
آها حالا گرفتم. آره درسته
سلام برو بچ .......

اینم توفیقه اجباری بود که اومدم کامنت گذاشتم.
خیلی نا خواسته هدایت شدم به سمته اینجا.
فرزاد = تولد با شکوه
فراوانی = 89631
بای .....
دایی فرزاد بیا صفحه گفتگو
(مخفف آسمان) یعنی سقف خانه؛ 2- نام پرندهای کوچک که به آن در ترکی بلدرچین میگویند.
147491
اگه گفتی اسمم چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
طلیعه
۷۷۱۷
۳۴۶
۱.درازترین و تارترین شب۲.سرخوش از می فراوانی۶۰۳۸۰۲ دستت درد نکنه
مقصی
(عربی) 1- (در قدیم) آن که یا آنچه ستایش شده است، ستوده شده و مورد پسند، نیک، خوش؛ 2- از نامها و صفات خداوند؛ 3- (اَعلام) 1) نام دو تن از شاهان عثمانی. محمود اول: شاه [143-181 قمری]. در زمان او ایرانیان به فرماندهی نادرشاه سرزمینهای اشغالی را از عثمانی باز پس گرفتند. محمود دوم: شاه [1223-1255 قمری] در زمان او یونان و مصر استقلال یافت و از حکومت عثمانی جدا شد؛ 2) محمود محمود: [1261-1344 شمسی] نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی از مردم تبریز، مؤلف تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم،مترجم شهریار ماکیاولی و جنگ نفت؛ 3) محمود ابن محمّد سلجوقی: شاه سلجوقی عراق [511-525 قمری]، ملقب به مغیثالدین، که با سلطان سنجر جنگید و شکست خورد؛ 4) محمود ابن عثمان: [زنده در 728 هجری] از جانشینان شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونی و مؤلف کتابی دربارهی او به نام فردوسالمرشدیه؛ 5) محمود ابن ملکشاه سلجوقی: شاه سلجوقی [485-487 قمری]، ملقب به ناصرالدین که در 4 سالگی از سوی مادرش ترکان خاتون در اصفهان به تخت نشست. ولی از همان آغاز با مخالفت هواداران برادرش برکیارق مواجه شد و با مرگ ترکان خاتون، عملاً سلطنتش برچیده شد و به زودی از مرض آبله درگذشت؛ 6) محمود افغان (= شاه محمود): شاه ایران [1135-1137 قمری]، سرکردهی سپاهی از افغانان، که به ایران تاختند و اصفهان را محاصره کردند. شاه سلطان حسین به نزد او رفت و با اهدای تاج سلطنت، او را به شاهی شناخت. محمود دو سال بعد به دست پسرعمویش اشرف کشته شد؛ 7) محمود شاه اینجو: [قرن 7 و8 هجری] امیر فارس و بنیانگذار سلسلهی اینجو، ملقب به شرفالدین، که به فرمان آرپاخان مغول کشته شد؛ 8) محمود غزنوی: مقتدرترین و معروفترین شاه غزنوی [388-421 قمری]، ملقب به سیفالدوله و یمینالدوله، که سلسلههای سامانی و ایلک خانی را برانداخت، امیرصفاری را خراجگزار ساخت و بر قلمروی از پنجاب تا ری و اصفهان و سمرقند دست یافت؛ 9) محمود یلواج: [قرن 7 هجری] وزیر چنگیزخان مغول و سفیر او در دربار سلطان محمّد خوارزمشاه. پس از مرگ چنگیزخان، از طرف اُگتای، حاکم ختا شد.
فراوانی:459818
حال کنین اسم من فوق العاده ست. از همه مهمتر از نامها و صفات خداست. قربونش برم.
(عربی) (اَعلام) روشنترین ستارهی صورت فلکیِ کشتی (سفینه) و دومین ستارهی درخشان آسمان، که در نواحی جنوبی ایران در مواقع محدودی از سال مشاهده میشود.
فراوانی:41602
157077
(عربی) کسی که خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد.
چرا ایییییننننننننقققققققققدددددددددددددرررررررررررررررر زیاد؟؟؟؟؟؟؟؟
(راد = جوانمرد + وین (پسوند تصغیر))، 1- جوانمرد کوچک؛ 2- (به مجاز) راد و جوانمرد.
فراوانی:3
حالشو بردید؟؟
تا این لحظه خاک بر سری... 1174542 هم اسم دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
،،،،، نه به خاطر اسمم، به خاطر یه چیزه دیگه






مرده شور خودمو همه اونا
راستی اسم تو همون چیزی بود که پدر و مادرت واسه ت انتخاب کرده بودن؟؟؟؟؟؟
من نه
یه چیزه دیگه می خواستن بذارن و خدا یه معجزه بزرگ و یه لطف بزرگتر در حق من کرد و اسمم یه چیزه دیگه شد. قربون برم معجزه تو خدا جون
فک کنم به خاطر روز خاص تولدم بود که زیاد از حد خاص بود، خداوند منان بر سرم منت گذاشتو این بابا و ننه کج سلیقه من (البته در مورد اسم من فقط)به هدف دهشتناکشون نرسیدن
1- (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر؛ 2- (به مجاز) معشوق زیباروی؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی؛ بت و صنم؛ 4- زیور و زینت؛ 5- نقش نگین؛ 6- (در قدیم) رنگین و منقش؛ 7- (اَعلام) نام شهری در شهرستان بردسیر، در استان کرمان.
فراوانی:
۶۴۲۸۴
گل شیشه شراب کیمیا 213805
اسم منم نبود... تازه اسمم که عجیب غریبم نیست
یا سایت ثبت احوال داره دروغ میگه یا ببخشیدا این زهرا خانوم از یزد چون من زدم فراوانی اسمم شد 2645586 شایدم زهرای یزدیا با زهرای ما فرق داره
در کل همه بکشن کنار بوق بزنن به این میگن فراوانی
ای متقلبا :))))))))
ولی من فک کنم اون زمان که زهرا از یزد از سایت آمار گرفته تا الان تعداد زهراها بیشترتر شده باشن
آذین
معنی:آرایش
فراوانی:7056
معنی :(سریانی) 1- جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسلهای جدید آن روی بقایای نسل قدیمی زندگی میکنند و جزایر مرجانی را بوجود میآورند؛ 2- بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که از آن در جواهر سازی و ساخت اشیای زینتی استفاده میشود؛ 3- کنایه از لب معشوق و شراب است به سبب سرخی رنگ آن.
نه به اولش که آدم بی مهره می کنه و جونور می گه نه به آخرش ؟؟
البته من خودم یه معنی دیگه براش دارم ۱- مرواریدی که از همین دریایی مرجان درست میشه تو دل صدف ِ عزیز دلم : به خاطر این که تو دل صدفه
نیگا هر کی از رانرسیده بچه اسمش ناده مرجان فردا تا اسمتو می گی می گن عربی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چه ربطی به مرجان دریایی داره عربا بدبختا نیس که نزدیک آبن عربا نه ؟
زیادانی :۸۱۳۲۱
واااااااااا منصور؟
یعنی از ۳۰ شهریور تا ۲۳ دی چیزی حدود سه میلیون زهرا به دنیا اومده؟
اصلا تو سه چهار ماه سه میلیون آدم تو کل ایران به دنیا میاد که سه میلیون زهرا بیاد؟
نه دادا اینجوری نمیشه یه کاسه ای زیر نیم کاسس
می خواستم به ارد و آساره بگم خیلی بی دقت می گردین چون هم آساره و هم ارد در ثبت احوال ثبت شده بود


آساره جان راستی می خواستم بگم تو هم خوزستانی هستی
آساره-معنی ستاره(لری- دزفولی) فراوانی:۲۷۰
ارد-معنی: (اَعلام) نام دو تن از شاهان اشکانی 1) اُرُد اول [ 57-36 پیش از میلاد] که در زمان او نخستین جنگ ایران و روم درگرفت. او پدر و برادرش را کشت و خود به دست پسرش کشته شد. 2) اُرُد دوم [ 4-7 میلادی] که در جریان شورش مردم کشته شد.
فراوانی:۱۵۲
469230همتون معنی شو که میدونید
سیلام
اااااااااا دیدی منصور خان اسمم عجیب نیست اینجا هم داره
تازه فراوانی ۲۱
دفعه اخرت باشه تعجب می کنی مدرک دارم
سلام
(ترکی ـ فارسی) 1- مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت؛ 2- موجب نعمت و رفاه و آسایش.
فراوانی:64537
اواااااااااااااااااااا
من فک میکردم کمتر از این حرفا باشه
نه بابا اینم خز شده!
ممنون
[:S023:
شیطون. موش بخوره تورو
رکورد کم سن ترین موجودی که در این وبلاگ کامنت گذاشته رو شیکوندی
فک کنم رکورد داره قبلی یه دختره ۱۲ ساله بود
40316
چه همه!
فکر نمی کردم این همه باشه
1- روینده، رویا؛ 2- (اَعلام) 1) بنا به روایات همان جائی است که آرش از آنجا تیر را به جانب مرز توران پرتاب کرد؛ 2) نام شهری در شهرستان نور در استان مازندران که نام پیشین عَلمده بوده است.


اصلا رویا وجووووووووووود نداره
می زنه رویان یعنی من گوسفند شبیه سازی شده ام
تازه فراوانیشم ۸۶تاس