خانوما آقایون جنتلمن.. همه مادر بزرگ و پدر بزرگامون یه سری کلمات رو اشتباه می گفتن که ما نوه ها تا 16 روز بهشون می خندیدیم..
بیاید اونا رو بگیم بخندیم...
کلا کسایی که کلمات رو اشتباه میگن رو بگید...
مثلا: دیفال و کربیت و سلط آب و جوق آب و طناف
یکی هم بود می گفت می خوام ماشینمو عوض کنم جی ال ضبدر بگیرم... بعد از ساعت ها فهمیدیم منظورش جی ال ایکس بوده....
مامانبزرگ من یه بار رفته بود تو بر یه فیلم
بازیگرا زدن همدیگرو کشتن صحنه مردن یکیش خیلی ناجور بود
مامان بزرگم گفت چینی کشتش که پاک کشتش!(لهجه خمینی)
به بیسکویت هم میگه بیسکه بود
یکی از فامیلای دورمون اسمش غلام رضا بوده عوض کرده گذاشته بهروز عزیزم بهش میگه غلام بهروز!
بقیه چیزا هم که هست دیگه مثل سوف و طناف و...
مامان بزرگم به ماشین سرانزا مگه سزارین
بوس بوس ..... عمه من به حالت تهوع میگه حالت تنوع.
.... به مانتو میگه منتو.......
بابا این جا که خوراک مامان خودمه
نقل » نلق
ببر »» برب
ابر »» ارب
خیلی زیاده الان یادم نمیاد
مامان بزرگ من به الزایمر میگه ایزن هاور

به مرگ مغزی میگه مغز مرگی
به نمیتونم میگه نمیدونم
بابا شماها خیلی وضعیت خونوادگیتون سطح پایین . ما که خدارو شکر کلا یه خونواده تحصیل کرده هستیم و دریق از یک کلمه ای که مادربزرگم بخواد اشتباه بگه. هر چی فکر کردم چیزی یادم نیومد و فهمیدم که کلا خونوادمون خیلی صلیسو روان صهبت میکنن
سلام به همگی
مادر بزرگ من به تله کابین میگه تله کبابی
به رستاخیز میگه رخاسیس
به استفانیا (تو سریال تقدیر یک فرشته) میگه استامینوفن
به کاظم میگه کاظیم
به شوهر دختر عمم که اسمش نیماست میگه مینا
=)))))) دلم نیومد سوتی نگرفته برم . این اکبر ۲۰ و خورده ای =)))خانواده تحصیل کرده ببین عمویی =)))با سوادی از نوشتنت می باره :)))
دقت کن صحبت و با (ح )می نویسن نه با (ه )=))برو جمع کن خودتو
البته اکبر اون کامنت رو به شوخی نوشته بود
یه بنده خدایی به میلیون میگه میلون
به میلیارد میگه میلارد
به سطل میگه سلط
به فاز میگه فایز
به پریودمیگه پیلی یوت
به جومونگ میگه جونومرگ
به دلسترمیگه گلیستر
به مالزی میگه مالازی
ترانسفرماتور=ترانسف ماتور
کوالالامپور=کوالاالم پور
قلف
استرخ و.......سرم گیج شدjavascript:void(0);
سالاد هولوفیه = سالاد اولویه
پگار=پگاه
میما=نیما
هود=عود
بیلی چر=ویلچر
ویلچن=ویلچر
طحر چوب=طرح چوب
فیت کیپی=فتوکپی
آندرسکوپی=آندوسکپی
هودکش=هود
نقاطش قطع شده=قطع نخاع شده
گریپ میکسچر=گیری میچر
جارو نپتون=جانپ تی
سوزن=سوسن
امیرالمومنین=علی مومنی
پیپزا=پیتزا
شعار نور=شعاع نور
انیمیشن-اسلوموشن
شکار قورباغر ممنون=شکار قورباغه ممنوع
بیلک=بلک(سیاه)
دموکراسیون=دکوراسیون........
...................
خیلی زیادن والبته بدونین که این کلمات توسط افراد مختلف با سطح تحصیلات زیر اول ابتدائی تا دکترای حرفه ای گفته شده اند. امیدوارم بتونید همه رو تلفظ کنید.
یه صاحبخونه داشتیم ما به گوجه میگفت گوجره
کرسی: کسری
گرم: گمر
سرخ: سخر
کلبوت:کبریت
میرم:مریم
گوبجه:گوجه
خیال:خیار
سیوم:سوم
دیوم:دوم
دیفال:دیوار
سلام بچه ها شماها که اکثر سوتی ها رو گفته بودین javascript:void(0);
مادرجون من به پنبه میگه پمبه POMBE
به پنجره میگه پنجله
به شارژ میگه شاج
فداتون بشم javascript:void(0);
برام دعا کنید واسم یه مشکلی پیش اومدهjavascript:void(0);
التماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااس دعااااااااااااااااااااااااااااااااا
javascript:void(0);
تو دانشگاه مسئول کارگاهمون به ماسک میگفت ماکس
مادربزرگ من به فتوکپی میگه هلکوپتر
اون یکی مامان بزرگمم به نصف راه میگه نفص راه
پسر دایی کوچولوم به نوشاده میگه شوباده
خدابیامرز عمه مامانم هم ُ جوون که بود ناشنوا شده بود ُ موقع پیری هرچی از اون زمونا یادشون بود همونو میگفت
مثلا به ؛داریوش؛میگفت ؛شاخوز:
به سپیده میگفت زیبینه
به پاسدار میگفت باسدان
به مریم میگفت مَعیَم
به زهرا میگفت زهنا
فیروز=فونوز
فریده=فَعگه
...
سلام بجها این اولین کامنت منه!
دلم نیومد سوتیهای مامان بزرگمو نکم
گیلاسکککک که هون گیلاس خودمونه -پرتخال= پرتقال
با اون دوربینت یه عسک از ما بکش!!
چرا زنگ زدم کوشیت آشغال بود؟!
من چیزی یادم نمیاد ولی یه بار یه سوتی پیشم یه بارتوو خونه مادر بزرگم مهموون بودم فیلم جمونگ رو میداد منم با گوشم مشغول بازی کردن بوودم یهو دیدم مادربزرگم داره گریه میکنه گفتم مادر بزرگ چی شد یهویی گفت مادر ببین حضرت ابولفظلو تنها گیر آوردن وای خدا از خنده روده بر شده بوودم:D:D:D=)))))
عمه ام میخواسته به دکتر بگه فشارم افتاده سرم گیج میره گفته سرم افتاده فشارم گیج میره.بعد دکتر بهش گفته کاملا معلومه
مامانیم به آدامس میگه آدانس
مادربزرگ من به جلیقه میگه جلیزقه
به پراید میگه پراک
به موبایل میگه MOVAL
به همسایه میگه همسیه
وقتی میخواد اسممو صدا بزنه میگه ساحل سمیرا سمیه سارا سگه
البته مامان بزرگم بی ادب نیست ولی نه اول همه اسمامون س هست قاطی میکنه
تصدقت برم
چشام
مام بزرگ گل من خیلی پیره به خاطر همین خیلی زبونش میگره اخ قربونش برم
به بشقاب میگه قشقاب
به میوه میگه ویوه
به منم میگه نسر----یعنی ن رو اصلا تلفظ نمیکنه
بابابزگم که یه جمله ده کلمه ای اگه بگه 9 تاش فحشه
ههههههههه اخ که اینا چقد شکلاتن
فدای دستای قشنگشون
مامان بزرگ من به دختر داییم که اسمش نغمه ست میگفت مقنعه.
هرچی میگفتیم مامان جونی این نغمه ست میگفت مقنعه.
البته الان دیگه درست میگه
بحثای جالبی دارینا!!!
بخش رو بشخ میگن یا مشق رو مقش!!!
یکیشون میخواست فارسی صحبت کنه نصفشو لری گفت نصفشو فارسی:
من سی خوت میگم انی وات چارم!!! یعنی من برا خودت میگم وگرنه باهات چیکار دارم. مامان بزرگم به سیگار میگه سیکار سی هم تو زبان لری یعنی برای!!!! اعتیاد رو میگن احتیاط!!! باحالن کلا!
1کی از فامیلامون اسم بچشو گذاشته پرو شا
مامان بزرگش هی بهش میگه پرشیا
ای مامانه حرص میخوره ما میخندیم
تو این گیرو داد خنده بازار منصور قیامت سامیه۲۰تهران میگرده دنبال غلط املای و نگارشی هههههههههههههههههههههههههههههههههههههه هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه ههههههههههههههههههههههههههه سامیه خییییییلی باحالی ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خدابیامرز مامان بزرگم که میومد خونمون چندروز چندروز میموندپیشمون. بعضی وقتا مجبور میشد پا به پای ما بشینه فوتبال ببینه اونوقتا که استیو مک مانامان تو منچستر بازی میکرد و میدرخشید یه سری تو بازی یه گل تمیز زد مامان بزرگم گفت: آفرین به این مک نَنَه نِه!
javascript:void(0); یه خاله دارم چند وقت پیش دخترش باردار شده بود.
این بچه ماشالا خیلی تیز بود از اولش که بدنیا اومده بود. چون دختره خیلی کندر میخورد
خاله هم هروقت میخواست از نوهاش تعریف کنه میگفت: دخترم تو حاملگی کاندوم زیاد خورده بچهاش باهوش شده. javascript:void(0);
مادر بزرگ من به مغز میگه مزغ
پراید/پرایک
پارازیت/پریزاد
کشف/کفش
همسایه/hemsaye
فقط/feghat
پیشنهاد میکنم حتما رمان یلدارو بخونین توش پره از تلفظ های اشتباه.
همتون خیلی باحال نوشتین مرسی.
مامانبزرگ من وقتی میخواد بگه چراغو روشن کن میگه برقمونو روشن کن
مامان بزرگ من (90 سالی عمر کرد) می گفت این همسایه ما کارخونه ی جوجه کشی دارن! هر زن و شوهر هم با هم تکار می کنن. هر شب هم با خودشون یه جوجه میارن. یه شب فهمیدم وقتی همسایه ش می رسید دزدگیر ماشینش رو می زد! مامان بزرگ فکر می کرد جوجه آورده از کارخونه ش!
یه بار هم من و خواهرم پیش مامان بزرگ بودیم. من داشتم برای مامان بزرگ خاطره تعریف می کردم. یهو مامان بزرگ عصبانی شد داد زد: چی می گید با هم پچ پچ می کنید؟!! قیافه ی من: javascript:void(0);