محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

بزرگترین گناهی که کردی از نظر خودت چیه؟

به هر حال در طول زندگی شیطون بارها آدمو گول میزنه و رفتارهای اشتباه زیادی ازمون سر میزنه!!

 


به نظرتون بزرگترین گناهی که انجام دادید چیه؟  


پینوشت ۱: اینجا کسی شما رو نمیشناسه! پس از گفتن حقیقت نترسید و هرچی تو دلتونه همونو بگید.... 


پینوشت ۲: دقت کنید بزرگترین گناه از نظر خودتون رو بگید! نه از نظر دین و...

نظرات 126 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 23:34

هر موقع حوصلم سر می ره پشت سر یکی از معلم مردهام غیبت می کنم و از لباسش تا همبستری با زنش می گم ، هر موقع وقت کنم می رم تو سایت های نا جور ، نماز نمی خونم

[ بدون نام ] یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 23:37

بابام دکتره به خاطره همین تو خونه ی ما همیشه امپول و مواد داخلش موجود بود تا کوچک بودم وسایل پزشکی بابام را می ددزدیدم و یم امپول اختراعی درست می کردم و می زدم به گلها یا اگه گربه پیدا می کردم می زدم به اونا گلها که می خشکید و گربه هم دیگه پیداش نمی شد

پ--زتهران جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 21:13

سلام گناه زیادکردم بزرگترین گناهم اینه که باپسری که واقاهمدیگرودوس داشتیم لب گرفتم اومدخواستگاریم خونوادم قبول نکردن ازهم جداشدیم منازدواج کردم ولی اون خیلی بخاطرکارم عذاب وجدان دارم ازش حلالیت خواستم منوبخشیده توبه ام کردم نمیدونم چراعذاب وجدان دارموناراحتم اقامنصوریچیزی بگین اروم شم

دیگه وقتی خدا بخشیده غمت نباشه

محمد از اصفهان دوشنبه 12 تیر 1391 ساعت 22:11

دختر خالم منو تو ماشین بوس کرد منم خر شدم هی بوسش کردم تازه بعدشم ازش ۲ بار لب گرفتم۰ خدایا منو ببخش

romina 18 teh چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:39

bozorgtarin gonahe man in bod ke ye bar 3vome dabirestan sandaliyo shikondam safo sofesh kardam gozoshtam bara moalem bad omad ba che jazabeyi neshast rosh o bakhshe zamin shod vali nemidonest ke vaghti dastesho begire be miz bara inke nayofte ziresh adams chasbide

یه دختر از شهر کثیف تهران پنج‌شنبه 4 آبان 1391 ساعت 00:58

من بیست سالمه.خداروشکر پشیمونیه خیلی بزرگی تو زندگیم نداشتم/اما یه چیزو رمز موفقیتم میدونم/من هرررر کار که کردمو با هر کسی که بودم حدو حدودمو نگه داشتمو هیچوقتم به هیچ بنی بشری اعتماد کامل نکردم.خطابم به دختراس ترو خدااا انقدر ساده و زود باور نباشین!!!

نگین/19/خوی دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 10:06

بزرگترین گناه من عادت به دروغ گفتنمه اونم به والدینم ولی میخام توبه کنم و دست از کارم بکشم قسم میخورم

کیمیا17تهران شنبه 11 آذر 1391 ساعت 15:17

سلام بزرگترین گناهای من اینه یکی که واقعا دوسم داشت بهش خیانت کردم و بایه عوضی که اصلاا ارزش منو نداشت رابطه داشتم نمیدونم چرا من ادم نمیشم بازم با یکی دوستم اما واقعا پسرخوبیه خداااااااااااااااااااااااااااا چرا من نمیتونم ب فکر درسم باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مهدی 22 همدان شنبه 2 دی 1391 ساعت 12:14

یه کار بدی در رابطه با مامان بزرگم انجام دادم.
فکر بد نکنین ها!!!!!!!!!
ولی خیلی کار حقیرانه ای بود.
خدا خودش ببخشه.
برام دعا کنین

المیرا/19/همران چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 16:19

من دل کسی رو شکستم که عاشقم بود از طرفی کسی دلموشکست که عاشقش بودم!!!یه سوال دارم تورو خدا جوابموبدین.مردم فامیل خیلی برام حرف درست میکنن به خدا همش از دروغه>به نظرشماچیکار کنم؟بهم میگن خوب نیست به خاطرثابت کردن حقیقت رو قرآن بزنی چون جوونی حالا چیکارکنم؟آخه قرار چندماه دیگه با یه نفرکه پشت سرم حرف زده رودرروبشم توروخدا کمکم کنید چیکار کنم؟؟؟

23/یه جای خوب یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 16:21

من اعتراف میکنم که زنا کردم.درسته کسی نفهمید.ولی تاوانشو پس دادم.نمیخوام خودمو بی گناه نشون بدم.ولی همش تقصیر من نبود.دیگه این کارو نمیکنم.

معصومه/16/تبریز پنج‌شنبه 19 بهمن 1391 ساعت 00:18

دو تا کار کردم ک عذابم میده شما بگین گناهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همیشه موهای خواهر کوچیکمو میبستم ی روز ک داشت با بابام میرفت باغ موقع درست کردن موهاش گفتم کی قراره از دست درس کردن موهات خلاص شم؟؟؟خندید گفت ب زودی!!!!!



باورم نمیشه همون شب خواهرم فوت کرد همش 10 سالش بود.



با ی پسر ارومیه ای دوس شدم عاشقش بودم اما اذیتم میکرد ن فکر بد نکنین پسر فوق العاده ای بود موقعیت اجتماییش از من بالاتر بود و بعضی وقتا اینو ب رخم میکشید میدونستم دوسم داره اما برا اینکا اذیت نشم ولش کردم

هیچکدومش گناه نبود

روناک.16ساله.تهران جمعه 20 بهمن 1391 ساعت 17:05

سلام,من یه دختر بدبختم که پارسال یه بار یه پسر کثافت که دوست پسرم بود بهم تجاوز کرد و من حامله شدم,رفتم کورتاژ و سقطش کردم ولی ازون موقع یه روز خوش ندیدم.شاید به خاطر این بوده که جون یه انسان 4ماهه رو گرفتم....

داف دیلم یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 17:01

اقا فریدون دین نداری اعتقاد به بهشت و جهنمم که نداری پس به نظر خودت عاقبتت چیه یعنی میگی مرگ نشونه نابودیه مطلقه به نظر من یه خورده کتاب های که در مورد این جور مسائله بخون
همین بی اعتقادیت بزرگترین گناهه :(((((
مگه میشه خدا مارو برای نابودی ابدی بیافرینه این طوری که با حیوونها فرقی نمیکنیم



د...21سنندج پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 15:10

Man ye gonahe kheili bozorg kardam 2 sale bf daram ba ham sex dashtim azash hamele shodam tamoome zendegim daghoon shod kheili asheghesh boodam fek mikardam ba ham ezdevaj mikonim...wale to in hafte behem khianat kard mano wel kard.khoda azash nagzare man badbakht shodam

ژیلا23تهران جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 21:21

منم با زیرا موافقم...منصور این وبلاگت خودش گناهه سرشار از گناه...بچه ها از کاراتون درس بگیرین..من مطمعنم شما ها یبار دیگه برگردین به همون حالت گناه با همین دیدگاه که الان دارین باز همون کارو میکنین

بتینا/16/یه جایی دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 17:37

نمیدونم خدامنوبخشیده یانه.پسرعموم دلموشکوندبرام اینده خیالی ساخت شمارموبه دوستاش دادخلاصه خیلی اذیتم کرددلموشکوند بعدبرادرش بم گفت دوست دارم ادعامیکردعاشقمه اماسواستفاده میکردادمی هستم که خیلی زودبه همه اعتمادمیکنم دوبارلباموبوسیدوبهم دست زدخدانبخشدش هنوزغمش باهامه توبه کردم چندماه بعدش رفتم کربلااینم بگم پسرعموهام به حضرت علی خیلی اعتقاددارن وقتی اومدم بشون گفتم تونجف خیلی ازتون گله کردم.توروخدابگین خدامنوبخشیده?احساس میکنم بخشیده چون بعدش رفتم کربلانظرتون چیه توروخدابگین

توبه و بخشش از طرف خدا وقتی قبول میشه که شما دیگه اون گناه رو دوباره مرتکب نشی. اگر مطمئنی که دیگه این کارو نمیکنی پس خیالت راحت باشه

خسته... سه‌شنبه 13 فروردین 1392 ساعت 18:45

بهزاد میدونم میای و اینو میخونی...میخوام بهت بگم ازت متنفرم.همین و بس

پری/15/تهران سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 14:46

بزرگترین گناهم اینه که.....
من پارسال با دوس پسرم یه نیم سکس داشتم.از اون موقع به خود ارضایی معتاد شدم.
یه گناه بزرگ دیگه هم دارم....
یه بار با پسر داییم لب دادم و بعدشم ....

بتینا/16/یه جایی شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 13:09

دارم دیونه میشم آقامنصورشمابگیدچیکارکنم بین2برادرگیرکردم بااین حرف بزنم اون بدش میادبااون حرف بزنم این یکی بدش میادبعدازاون همه بلایی که به سرم اورده بش میگم درباره مسایلی که بینمون بوده باکسی حرف نزن میگه بم بی ارزشتراز اونی که بخوام دربارت باکسی حرف بزنم حالامیزنه ها توروخداکمکم کنیددارم دیونه میشم گاهی اوقات به خدامیگم خدایامنوببرنمیخوام زندگی کنم نمیخوام

عزیزم سوالت مربوط به این صفحه نمیشه. توی صفحه مرتبط با موضوع بپرس جواب میدم. یعنی صفحه مسائل و مشکلات دوستی ها

نفس.17.شیراز سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 16:12

من هیچ وقت تا پارسال دوست پسر نداشتم....ولی وقتی اومدیم خونه جدیدمون.عاشق پسر همسایمون شدم....5 سال ازم بزرگتره ولی واقعا خیلی همو دوس داشتیم.تا اینکه یه روز یه دختر بهم پیام داد که الان با عشقمه....منم اعصابم خورد شد و از اون به بعد دیگه محلی به کاوه(پسر همسایمون) ندادم...یه هفته بعد از رو تراس خودشو انداخت پایین.یه دست و یه پاش شکست.مامانش با من دعوا کرد و گفت تو بودی که باعث شدی.....این بزرگترین گناهمه...

ترسا,۲۰,تهران پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1392 ساعت 00:32

من با دوست پسرم رابطه داشتم؛حامله شدم..باهم رفتیم بچه رو انداختیم چون یه بچه حروم نمیخواستیم؛بد کردیم؟

سارینا/14/سردشت چهارشنبه 12 تیر 1392 ساعت 23:07

من بدترین گناهم اینه که همش به عشقم گیر میدم همش اذیتش میکنم ولی ادم نمیشم و همیشه هم با ترسی که خودم دارم الکی اونم درگیر میکنم همش یه جوری باش حرف میزنم اصن انقد خنگ تشریف دارم بنده ولی خوب میشم این بزرگترین گناهم بود و هست ولی خوب میشم و بعد یکی دیگش اینه که زود از مامانم عصبانی میشم و بعدش همین دیگه خیلی گناه نکردم javascript:void(0);

مریم/15/بروجرد چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 15:12

بدترین گناهی که کردم این بود که یه روز تو پارک با یه پسره قرار گذاشتم اون بهم دست زد هنوزم احساس بدی دارم و از پسرا متنفرم

غزلک....14.مشهد دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 02:23

من تو یه سایتی با یه پسری آشنا شده بودم که یه 6 ماهی با هم حرف می زدیم.که البته 10 سال ازم بزرگتره.یه روز اسم و فامیلشو تو اینترنت سرچ کردم و عکسشو دیدم که واقعا زشت بود...دقیقا همون روز بهش گفتم من عاشق یکی دیگه ام.مطمئنم دلش حسابی شکست...تازه مامان هم نداره

سحر18زنجان دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 17:53

سلام من شش ماه پیش بادوس پسرم تموم کردم قرار بود بیا دخواستگاریم اما نیومد وبهم دروغ گفت منم شکست بدی خوردم اما به خاطر ابروم وچون هم محل بودیم تموم کردم واقعا دوسش داشتم ودارم ولی انگار علاقش به من دروغ بودوالان فهمیدم بایه دختری دوسته ولی بااونم تموم کرده خیلی وقته توبه کردم امام من اصلا به قصد بد بهش نگاه نمیکردم میخواستم باهاش ازدواج کنم اما ترکم کرد خیلی قلبم شکسته طرفدارم تو محل زیاده اما قلبمو چیکارکنم؟خدا ازش نگذره هیچوقت نمیبخشمش دخترا مراقب خودتون باشید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد