محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

با مزه ترین و جالب ترین متلکی که انداختید یا شنیدید چی بوده ؟

با مزه ترین و جالب ترین متلکی که بهتون انداختن چی بوده ؟ 

 


با مزه ترین و جالب ترین متلکی که شما به ملت انداختین چی بوده ؟ 


  

------------- 

 

دیدن کمیک استریپ "عاقبت متلک پرانی" هم خالی از لطف نیست...  

 

روی عکس کلیک کنید 

 

نظرات 272 + ارسال نظر
نیلوفر ' 20 ساله از داراب دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 00:00

با دوستم خیابون بودیم یه پسره بهم گفت جیگرتو بخورم منم بهش گفتم ما جیگرمون رو نمیدیم سگ بخوره .

نوید 26 ایران12 دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 20:45

موهامو فشن کرده بودم دخیه گفت چه خبر از روستا منم بدون معطلی گفتم خرا زایدن فامیلاتون زیاد شدن ای سوسکش کردم حال داد جاتون خالی بود که بخندین بهش حالا کم اورده داره فهش میده اونم از نوع اعضای خانواده ای

سامان/25/کرمانشاه سه‌شنبه 23 آبان 1391 ساعت 00:55

در جواب «صادق از قم مزخرف(کرج سابق)»:
تصور میکنم تحقیر اقلیت های قومی دیگر چنین نخ نما شده که نیازی به حاشا ندارد. شمایی که متلک انداختن را به فرهنگ مردم یک شهر خاص ربط میدهید، شیوع این پدیده را در سایر شهرهای ایران چگونه توجیه میکنید؟ آیا منکر شیوع این فرهنگ از مبدأیی به نام «پایتخت» هستید؟ بنده 25 سال در همان شهر زیسته ام و تاکنون حتی یک مرتبه هم به هیچ دختر یا زنی «متلک» نینداخته ام، اما متأسفانه اکنون نظاره گر متلک پراکنی شما نسبت به فرهنگ مردم شهرم شده ام. من تصور میکنم که این فرهنگ ماحصل نوع نگاهیست که متأسفانه در کلیت فرهنگ مردم منطقه خاورمیانه ریشه دارد، بنده این پدیده را در کشورهای ترکیه و عراق نیز به وضعی به مراتب وخیمتر از تهران و شهرهای بزرگ ایران دیده ام. مشکل در نوع نگاه ما به زن و بدن زن است، خواهش میکنم این مسأله ی بنیادی را با نگاه قومی-نژادی از مسیر اصلی منحرف نسازید.

سارا/14/تهران یکشنبه 28 آبان 1391 ساعت 22:38

سلام من یه روز با دوستو تو خیابون در راه مدرسه بودیم بعد یه پسره به دوستم که توپولو موپولوعه و منم زیادی لاغرم گفت اره دیگه هرچی خراکی و غذاست برا این بدبخت تو میخوری گنده میشی یه کم بزار اینم بخوره فوتش کنن میمیره! خدایی دوستم صورتش قرمز شد منم ناراحت شدم خوب انقدر هم لاغر نیستم 36 کیلو ام دیگه به نظر شما خیلی کمه ؟ابروم رفت تویابون!javascript:void(0);javascript:void(0);

علی/16/اصفهان سه‌شنبه 28 آذر 1391 ساعت 23:54

سلام
یه روز داشتم تو خیابون میرفتم دیدم یه دختره داره میاد دماغش رو هم عمل کرده چسب هم زده روش وقتی رسیدم بهش گفتم ده بار دیگه دماغت وعمل کنی تازی میشی مثل اِبی دیدم برگشت بهم گفت »ولش کن نگم ابو مند تره
واقعا دیگه به دخترا نمیشه متلک گفت نامردا ادمو ضایع میکنن

عبود16اهواز-عرب تهرونی پنج‌شنبه 30 آذر 1391 ساعت 06:55

والا من دارم میرم کلاس تقویتی تا متلک خوب یاد بگیرم و تا18 سالگی انشالا لیسانس رو گرفتم ولی من اینجا از متلاکای شما استفاد میکنم برام دعا کنیدjavascript:void(0);javascript:void(0);

عارف/21/شیراز چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 01:25

یه روز با چند تا از دوستامون بیرون بودیم که یه دخمل از اونهایب که دماغشون را عمل کردن خیلی هم قیافه گرفته بود من هم در اومدم بهش گفتم چسب قدیمی شده منگنش کن بیچاره دختره اب شد رفت تو زمین خنده های دوست هام نمیشه توصیف کرد

محمد 20 مشهد چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 20:24

چند وقت پیش تو پارک بودیم و یک دختر خرابم اونجا بود دوست من یک گرجه سبز زد به سر این دختره .دختره اومد طرف ما و همش فحش میداد مثل همه دخترای دیگه جنبه نداشت
اون میگفت م..... ما هم میگفتیم چطوری میخوای بک...
نه اون کم میاورد نه ما ملت جمع شده بودن ما رو تماشا میکردن آخرش دوتا مامور اومدن هم ما رو جمع کردن هم اون دختره رو ولی عجب دختری بود
خلاصه حالمون رو مامورا گرفتن بای

جلال 19ملایر چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 22:38

باید تصلیم بشید دختر خانوما چون شما زود کم میارین

سروش / 22 / شمیرانات جمعه 29 دی 1391 ساعت 14:23

حیف 1 دونه ایی 2 تا بودی میبستمت به گاری ... یا یه روز از فرط بیکاری به یه اسکل گفتم ببخشید مستقیم از کدوم وره ؟؟ هنگ کرده بود :)))))))

بهنام۱۹ یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 11:06

من یه بار مشهد بودم دیدم چند تا دختر ز ره دور دران می دون میان به دوستم گفتم حالشونو می گیرمتا از من رد شدن و یه مقداری فاصله گرفتن دونبالشون هی می دوییدم و داد می زدم آهای دزد دزد کیفمو بردن
بنده خدا از ترسش سر جاش خشکش زد من از سبقت گرفتم هنوز داد می زدم
روز به یاد ماندنی بود

روح الله۱۸<قزوین> پنج‌شنبه 12 بهمن 1391 ساعت 11:51

یه بارکه ازدانشکده دراومدیم بادوستم بودم یه دختره اومدکه خیلی چاق بودازکنارمون رد شد...
منم بلندگفتم اون تفنگ فیل کش من کو...!
دخترره رومیگی شروع کرد فش دادن و....
البته اولین وآخرین متلکی بود که کلا به یه دختر گفتم آخه اصلا خوشم نمیاد..
اما دنبال یه دخترمیگردم که باهاش دوست بشم هم سن خودمم باشه کسی هست...؟

ندا از ساری یکشنبه 15 بهمن 1391 ساعت 20:44

وبلاگت خیلی خوب بود منصور جان.دختر اگه آدم باشه هیچوقت متلک نمیشنوه.اونایی که میشنون حتما خیلی بد میگردن.لطفا حرفمو تایید کن

داف ۱۷ سه‌شنبه 24 بهمن 1391 ساعت 15:29

هه هه هه هه هه هه هه ههههههههههههههههههههههه
خوشم اومد خوب حالشو گرفتی حرفشو تایید نکردی

دانش_16 ساله\اصفهان پنج‌شنبه 26 بهمن 1391 ساعت 01:21

یه دفعه صبح که بیدار شدم برم مدرسه،یه حسی بهم گفت بعد مدرسه با دوستام یه تیریپ خنده راه بندازیم.خلاصه تنها فکری که تونستم بکنم این بود که یه کارت خوشگل(از اینا که دم گل فروشی ها میفروشن،نوشته بود:برای عزیزترینم)برداشتم و پشتش شمارمو با خط زیبا حکیدم!بعدش با چسب نواری همشو نوارچسب زدم که پاره نشه...
بعد مدرسه به یکی از دخملای باربی شکل که پا نمیدن گفتم:خانمی شماره بدم پاره میکنی؟اونم از عصبانیت گفت:اره بده.من گفتم:ببخشید پاره میکنی؟اونم گفت:نه،تو بده!
وقتی شماره کفن پوشمو بهش دادم،هر چی با این دستای سوسولیش زور زد پاره نشد(اخه 579دور چسب روش بود)!بیچاره تیر میزدی خونش در نمی اومد!اخه بد پیش دوستاش خیط(با همین ط می نویسن؟)شد!کارتو انداخت و گفت مگه خودت خواهر و مادر نداری؟منم گفتم ببخشید مگه خود شما خواهر و مادر نیستی؟اینو که گفتم کم مونده بود با پاره اجر خودشو فاعل منم مفعول قرار بده(فردا امتحان عربی دارم واسه همین از دهنم رپید،ببخشید پرید)!خلاصه اگه اینو خوندی حلالمون کن سارا خانم...

رضاتهران جمعه 27 بهمن 1391 ساعت 10:55

سلام
یه بار به یه دختره تیکه انداختم دختره
گقت گم شو منم گفتم عزیم شو جدیده بده ما هم نگا کنیم
منصور علائم حیاتی از خودت نشون بده...............

کیمیا16 تهران پنج‌شنبه 3 اسفند 1391 ساعت 21:21

یه روز با دوستام رفته بودم شهربازی یه پسره اوم گفت:خانوم شما ی دوست پسر با طعن اناناس نمیخوای؟
یکم نگاش کردم گفتم:با طعم هلو نداری؟
گفت: اونم داریم
گفتم:خوب الان زنگ میزنم به مامان بزرگم
ی روز دیگه هم با دوستام رفتم ی پاساژی پسره ی نگاه تعجب الود کرد و گفت:خانووووووووم پاهاتون داره راه میره منم گفتم راست میگی در اولین فرصت درستش میکنم تو هم دهنت داره باز و بسته میشه ها
بیچاره هنگولید
مرسی از وبلاگت خیلی خلاقی منصور

دستان- اصفهان- 20 جمعه 4 اسفند 1391 ساعت 02:30

الان نزدیک 3 ساله ولی متلک ها خیلی بی مزن

سالار/18ساله/خرمدره چهارشنبه 9 اسفند 1391 ساعت 23:29

شهرمایه مجتمع داره که نگو نپرس یه بار بادوستم میرفتم چندتادختر میومدن خیلی هم پایه بودن همین که رسیدیم بهشون گفتم این گله چوپون نمیخواد یکی از دخترا فوش داد دوستم برگشت بهش گفت ببخشید خانم باسگ گله نبودیم دختره گریش گرفته بد

رضا جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 09:55

دختره دماغشو چسب زده بود گفتم خانوم زیر چسب شارج ایرانسله واسه ما هم میفرستی

علیرضا/اصفهان جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 20:41

ی روز داشتم باماشین میرفتم که ی دختر چادری دیدم بهش گفتم اگه نمازت دیر شده برسونمت بعد بهم گفت همین بعد بهش گفتم دستاتو بزار زمین.....خلاصه جاتون خالی حالشو گرفتم....

فرزانه.18.بجنورد سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 15:27

یه باربادخترداییم رفتیم بیرون.یه پسره بهم گفت شماره بدم.منم گفتم ماباادرس راحت تریم.پسره روده برشدازخنده

یمین 18شیراز دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 20:24

پشت کوه چه خبر؟

امیر از کرمان جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 11:16

یه بار داشتم با دوستم تو خیابون میرفتیم که یه گله دختر از روبه رو میومدن تا رسیدیم بهشون تا خواستم چیزی بگم یکیشون بهم گفت موهات خراب شده منم دست کردم تو موهام کلیییی جلو دوستم ضایع شدم

اشی.23.قزوین چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 13:57

داداش گلا هوای هم جنس خودتونو داشته باشین.دختر صفت نباشید.

طلایه 15 رشت دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 15:31

ما تو محلمون کلی پسر داریم هرکسم یکی میخواد بعدش یه روز با دوستم رفتیم شارژ بخریم پسره به من دوستم گفت سوسیس میخورین ماهم از هیچی خبر نداشته گفتیم اره خیلی دوست داریم از اون روز به بعد همه به منو دوستم میگن سوسیسjavascript:void(0);javascript:void(0);

میثم ۲۰ مهم نیس پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 20:21

تو ماشین نشسته بودم ترافیک بود دوتا دختر با ۲۰۶ اومدن کنارم نگاشون کردم همین ک برگشت نگاه کرد گفتم: یه سوال فنی بپرسم بهمدیگه نگاه کردن گفتن بفرمایین گفتم ماشینتون چند هزاره خندیدن گفتن خیلی فنی بود طفلکا شماره میخاستن

علی 17ساله اصفهان چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت 13:12

یه خاطره ی جالب
با دوستان رفتیم پارک هشت بهشت دیدیم نیمکت رادارن رنگ میزن یه سرکاغذ زده بودن رنگی نشوید ماهم این کاغذ ها را برداشتیم دوتا جیگر نشستند روی نیمکت خلاصه بعدازا ساعت گفتیم خواهر رنگی نشوید خوش بختانه مانتوشون چسبیده بود به نیمکت مانتوشو در اورد خیلی اندامش خوب بود

آلماابید/14/آلماجغستان سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 20:40

سلام برهمگی.
ی روز داشتم با دوستم و مامانم تو خیابون راه مبرفتیم.

سه تا انگل از روبرو میومدن ک گفتن:شما سه تا دوقلویین؟

خداییش انگل جماعت به زن سی و چندساله هم رحم نمیکنه.

آلماابید/14/مشهد سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 21:00

تو پارک ملت با دوستم داشتیم قدم میزدیم و پفک میخوردیم.

دو تا پسر از روبه رومون میومدن بنظر خیلی باشخصیت میومدن یدفعه

یکیشون دستاشو به حالت دعا برد بالا و بلند گفت:خدایا........کاش ما

هم......پول.....داشتیم......مثل اینا پفک میخوردیم.

آلماابید/۱۴/آلماجغستان سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 21:48

قابل توجه رها۱۴کرمان:واقعا این چی بود ک شما گفتی؟متلک بود؟اونی

ک شما نوشتی مال قسمت مشکلات عشق و عاشقی بود یکم تو وب

بگرد پیداش میکنی.

آلماابید/14/آلماجغستان سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 23:10

کلا بچه های سرویسمون تیکه اندازن.

از زن گرفته تا دختر و پسر و پیر و جوون.

به هیشکی هم رحم نمیکنن.

سرویسمون ونه.

نزدیک ی هنرستان دخترانه بودیم ک یکی از بچه بلند گفت:هی شلوارت خیسه

دختره هم فوری برگشت به پشت مانتوش نگاه کنه ببینه خیسه یا نه...

خداییش چ آدمای ساده ای پیدا میشن.

لطفا خودتونو قلقلک بدین تا خندتون بگیره

محمد 27 زاهدان پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 16:04

من از همگی بچه های گل که اینجا متل نوشتن ممنونم.خیلی خندیدیم.در ضمن به ستاره بگین دوسش دارم

امید/۲۵/زاهدان یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 02:51

دوستا من سر به سر دخترا میذارم بدجور متلک هم زیغد میگم مخصوصا وقتی با دوستام باشم اونم به دخترای دانشگامون دانشگاه آزاد ... چند شبی هس با وبلاگ شما آشنا شدم منصورجون تغصح بیدارم فقط دارم تو این دو شب متلکای که بچه ها گفتن رو میخونم

امید/۲۵/زاهدان یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 02:57

خلاصه تا اینکه شب حواستم برم مغازه منصور جون داشت یه دختر هلو خوشگل میومد خ نزدیک که داشت با تل حرف میزد گفتم بخشید گفت بله گفتم مستقیم از کدوم طرفه گفت سمت راتتو نگا کن حواسم نبود نگا کردم به دیوار تلفن رو قطع کرد کلی خندید ضایع شدم ولی همون شب بهش شماره دادم الانم داره میبینی دارم جریان اون شب رو مینویسم

امید/۲۵/زاهدان یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 03:06

یه روزی جلوی دانشکده فنی واستاده بودم با دوستام دوتا دختره دماغ عملو از این عملای دویست تومانی داشت از پله های دانشکده بالا میومدن که رسیدن به ما کفتم خوشگل کفت بله گفتم ببخشید دماغو گفت چی شده گفتم نیفته دوستش دوستای من و بقیه ای که اونجا بودن انقد خندیدن دختره زد زیر گریه

حامد18رفسنجان یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 16:20

من شخصیتم جوریه که زیاد اهل متلک گفتن نیستم.اگه هم ازدختری خوشم بیا مث بچه ادم بهش پیشنهاد میدم!!!javascript:void(0);!!!

علیرضا روحپرور15ساله از همدان جمعه 6 اردیبهشت 1392 ساعت 14:27

چندمتلک خوب ازنظرمن1.خانم پامیدی پایگاه بسازیم2.دوست پسری به طعم اناناس نمیخای خانم3.اونایی که لباس زردمیپوشن/خانم شماتبلیق ایرانسلی3.ببخشیدمستقیم ازکدوم ور4.دماقش تازه خریدچسبش نکند4.ههه دماق اش ختنه کرد

مصطفی 27 دزفول/اندیمشک جمعه 6 اردیبهشت 1392 ساعت 16:22

متلک به دختری که خودشو خیلی میگیره:

وقتی از دماغ فیل افتادی جاییت نشکست؟
آسمون سوراخ شد افتادی جاییت نشکست؟

[ بدون نام ] جمعه 13 اردیبهشت 1392 ساعت 16:58

ببخشید مستفیم از کدوم وره

/21/بروجردرضا جمعه 13 اردیبهشت 1392 ساعت 22:32

یه روزداشتم توخیابونقدم میزدم که چندتادخترچادری داشتندردمیشدند،مائم گفتیم نامردیه همش به مانتوئی هامتلک بندازیم بلعخره چادری هاهم دل دارن ،وقتی اومدن ردبشن گفتم که ردبشن گفتم خانوم میگن چادریاکچلن ،رفتم جلوترخودشون ترکیدن ازخنده;-)

مهسا 26 سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 04:09

یه روز کلاس که تموم شد من و سه تا پسر دیگه تو کلاس بودیم داشتیم جزوه مینوشتیم من جلو نشسته بودم اونا عقب بودن همه که رفتن اونا اومدن جلو دقیقن پشت سر من و هی چرت و پرت میگفتن منم سرم تو کار خودم بود که یهو یکیشون گفت خانم فلانی یه سوال داشتم
منم گفتم بله ؟ گفت ببخشد نوک ... چه رنگیه ؟
منم عصبانی شدم گفتم خفه شو آشغال
اون یکی گفت قهوه ایه
منم گفتم مال مامانت قهوه ایه ؟ حسابی حالشو گرفتم

رضا دربه در/30/همه جا جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 03:44

چند روز پیش اهواز بودم چند دختر در حال خوردن بسنی میوه ای داشتن از عرض خیابون رد میشدن من هم با ماشین... ؛یکیشون یه متلک گفت .. من تاخودآگاه یهش گفتم :((آخ!!خانم یواش !گاز نگیر لیس بزن!!))ببخشید بی ادبی نباشه

نگین ۱۵تبریز شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 23:28

مرسی از وب قشنگت ولی اینجا یه عده بقیه رو خر حساب میکنن .برای مثال همین ترسا خانوم بیست ساله که نظرشون یه قسمت از رمان (قرارنبود) بود.نکته جالبش اینجاست که اسم شخصیت اصلی رمان هم ترساست یا ایشون از رمان اومدند بیرون یا کلا تو فضان

چیا/18/سنندج شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 17:11

من که خودم زیاداهل متلک نیستم ولی یه بارتوخیابون چهارتادخترباهم حرف مزدن که یکی اومدبهشون گفت اگه هرچهارتاتونوبگیرم باهم دعوانمیکنید

سعید/22/شیر از دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 01:22

سلام ب همه
یه بار استاد سرکلاس بهم گفت چیزی داری میخوری؟؟؟
گفتم استاد آدامس میخورم.یه دختری پشت سرم نشسته بود گفت دمپایی ابریه
منم رو کردم بهش گفتم ببخشیدشما جدیدأ دمپایی میجوین؟؟؟
همه خندیدن
ب نظرتون خوب جواب دادم یا بد؟؟؟

زهره-۲۵-شهرکرد دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 18:29


معمولا ما واسه این که دلمون باز شه تو خیابون قدم نمیزنیم با دوستامون میریم تو ی کافه میشینیم اینجوری دیگه خیالمون راحته اگه متلکی هم میشنویم از دو تا آدم بیرز بوده

پیمان پنج‌شنبه 16 خرداد 1392 ساعت 12:21

یه شب تو پارک بودم چنتا دختر خشکلم نشسته بودن 2تا بچه سرشونو کرده بودن زیر صندلی پارک منم گفتم ااا چه بازیه باحالیه منم میام سرمو کردم تو گفتم اسم این بازیه چیه سر تو سولاخ .. دخترا مرده بودن از خنده

به تو چه/اوووم بذار فک کنم/تهران پنج‌شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 23:50

اگه پسره ابروهاش رو نخ کرده باشه:میذاشتی یه کم شوورت(شوهرت)ورمیداشت....یا:آراشگاه کجا رفتی عروس گلم؟!
اگه دختره منتظر کسی بود :بی خی بابا.یا خودش میاد یا شورتش!
همینا یادمه فعلا.البته به خودم زیاد چیزی نمیگن آخه از بس تو خیابون اخم میکنم یارو حساب کار دستش میاد+چادری ام

مهدیس جمعه 7 تیر 1392 ساعت 11:53

یکی به من گفت
اگه دلت بستنی خواست یه چیز خواستی خواست خیلی
باحال گفت منو دوستام خندمون گرفت خیلی باحال بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد