محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

مسائل و مشکلات دوستی های عاشقانه خودتون رو اینجا مطرح کنید (۲)

سلام  

 

صفحه اول با 200 کامنت پر شد و این صفحه دوم این موضوع هست! 

آدرس صفحه اول اینه: 

 

http://mansourghiyamat.blogsky.com/Comments.bs?PostID=27

  

------------------ 

دوستان حتما میدونید که جوانان و نوجوانان کشورمون با توجه به محدودیت هایی که در ارتباط هاشون با جنس مخالف باهاش مواجه هستن نمیتونن در مورد این مسائل با نزدیکانشون درد و دل کنن یا ازشون راهنمایی و مشاوره بگیرن! 

  

دوستانی که سوال و مشاوره و راهنمایی در این زمینه دارن بیان اینجا مطرح کنن و من و بقیه دوستان تا اونجا که بتونیم سعی میکنیم راهنمایی های صحیح رو بکنیم تا اگه مشکلی هست ایشالا زود رفع بشه! 

 

 

شاید دقیقا همین مشکل شما رو یکی از دوستانمون قبلا باهاش مواجه بوده و الان خیلی میتونه کمک و راهنماییتون کنه!

نظرات 440 + ارسال نظر
احمد/۲۵/اراک دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 00:09

به نظر من این جور عشقها همهشون پوچ وبی اساسه چون که عشق واقعی اصلا وجود نداره .

سعید۲۱سنندج جمعه 12 اسفند 1390 ساعت 11:41

همه جاروفسادگرفته،دخترابادوس پسراشون میرن خونه خالی،زناهمه جاپرشده،زنابه مرداشون خیانت میکنن

حمید؛تهران سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 01:19

با حال بود نظراتتون

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 20:16

سلام من کلا اهل دوست پسر گرفتن و این برنامه ها نبودم 30سالمه اینکه دنبال این چیزا نبودم چون اصولا ادم بی ظرفیتیم وزود دل میبندم این دوستی هام که اکثرشون موقتی وواسه عشق وحاله پس بیخیالش شدم تا اسیب نبینم ولی حدودا 2ماه پیش یه پسری بهم پیشنهاد دوستی داد ازم 3سال کوچیکتره و... من قبول نکردم وگفتم به نظر میاد زیاد اهل دختر بازی باشه وسنشم از من کمتره واونم رفت البته شماره هامون رو به هم داده بودیم یه ماهی ازش خبر نداشتم ولی نمی دونم چرا اینقدر ذهنم درگیرش بود اونقدر زیاد که طاقت نیاورم وواسه ولنتاین واسش اس دادم واون هم جواب داد وچند تا اس دیگه وبهش گفتم دوست دارم یه رابطه دوستانه داشته باشیم درحد عرف وشرع البته یه خورده طاقچه بالا گذاشت چون زیاد اهل عرف وشرع واین برنامه ها نیست وقرار شد حضوری با هم صحبت کنیم امروز براش زنگ زدم تا قرار بزارم همو ببینیم یهو بین حرفام ازش پرسیدم دوست دختر داره وگفت اره وقتی من جواب رد بهش دادم با یه دختر دیگه دوست شد میگم پس چرا به من نگفت تا قرار نزاریم میگه اشکال کار چیه ما دوتا دوستیم مگه اشکالی داره اون دوست دخترمه وتو دوستم همینطور که به توراستشو گفتم به اون هم میگم خیلی کلافه شدم احساس کردم با پتک زدن تو سرم انتظار نداشتم اینقدر زود جایگزین بیاره من اصولا ادم حسودیم دوست دارم اونی رو که میخوامش فقط مال خودم باشه من اشتباه میکنم ؟تو چی میگی بعد اینکه چرا مردا اینقدر راحت با همه چی کنار میان و منطقی اند ولی ما زنا اینقدر احساساتی وبی منطق موقع خداحافظی بهش گفتم که خیلی دوستش دارم ودیگه براش زنگ نمی زنم چون خودم حضور شخص سوم رو به هیچ وجه نمی تونم بپذیرم اعصابم خیلی خرابه یه خورده حرف بزن یه چیزی بگو اروم شم ببخشید پرحرفی کردم به خدا خیلی کلافم داغون داغون خیلی احساس تنهایی میکنم

سلام. عزیزم یه چیزایی هست باید باهاش کنار بیای. ببین توی این اجتماع خیلی سخت بشه یه دوستی پایدار و همراه با وفاداری رو تجربه کرد

خیلی از پسرا و مرد ها هستن که به یکی قانع نیستن. خب طبیعتشون اینجوریه. درست بشو هم نیستن

بعدم اینکه شما همون اول کار حدسی که زدی در مورد اینکه این پسر اهل دختربازی هست و حدستم درست بوده. پس باید میدونستی دوستی با اون هیچ فایده ای نداره

نکته سوم اینکه نمیخوام بگم همه پسرا اما اکثرشون اگه بخوای حرف از عرف و شرع بزنی و بگی دستمون به هم نخوره و از این حرفا ، بنابراین اونا زیاد روی دوستی با تو حساب باز نمیکنن

و در آخر بگم که یا باید خوش شانس باشی که یه پسری که تورو واسه خودت بخواد و بدون سکس هم باهات بمونه پیدا بشه (که به ندرت پیدا میشن) یا به رابطه جنسی توی دوستی راضی بشی یا کلا تنها بمونی و عاشق نشی

و یه توصیه بهت دارم. میدونم خیلی سخته اما اگر فکر میکنی آدم احساسی هستی و وفاداری طرف و دوام طولانی یک رابطه برات مهمه به نظرم تنها بمونی بهتره. چون گزینه دوم هم به تو کمکی نمیکنه. یعنی سکس داشتن هم دلیلی بر پایداری یک رابطه نیست. و بازم میگم شاید خیلی خوش شانس باشی یکی از همون پسرای رویایی باهات دوس بشه. دنیا و آخرتت رو برات آباد کنه

مریم./21/شیراز چهارشنبه 17 اسفند 1390 ساعت 14:35

من.هیچ.وقت.عشقمو.راندیدم.خیلی.دوستش.داشتم.ازطریق.تماسی.اشتباهی.باهم.اشناشدیم.
خیلی.سنش.پاینتر.ازمن.است.هنوز.هم.باهم.رابطه.تلفنی.داریم.چکارکنم.اقامنصور.
تابه.حال.هیچ.درخواست.نابهجایی.ازمن.نکرده.شش.ماهه.که.باهم.دوست.شدیم.
فقط.ازمن.خواسته.عکسمو.خواست.وجدانم.اجازه.نمیده.عکسموبراش.بفرستم

اگه نظر منو میخوای که زودتر به این رابطه پایان بده که هیچی از توش در نمیاد جز دردسر

صبا 30ساله تنکابن پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 00:13

سلام خوابم نمیاد دوباره اومدم به حرفات خیلی فکر کردم پس با توجه به گفته های تو تو این دوره زمونه پاک موندن مساوی با تنها موندن درسته ؟چقدر بد روزگاری شده یاد این شعره افتادم که میگه عشق بازی کار فرهاد است وبس دل به شیرین دادو دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست مانده ام حیران که اصل عشق چیست

بله درسته. بازم میگم خلافش هم میتونه اتفاق بیفته ولی بستگی به خوش شانسیت داره که یه دونه از اون پسر خوبای کمیاب به پستت بخوره

این دوبیتی هم زیبا بود. ممنون

صبا30ساله پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 09:42

سلام مینصور جان ببخشید چشماتو با حرفای تکراریم خسته میکنم به خدا این بغض لعنتی تمومی نداره دیروز تو ماشین پشت فرمون باخیال راحت بلندبلند گریه کردم تو خونه که نمیشه فکر کردم دیگه اشکام تموم شده چون اونقدر که اشک ریخته بودم دیگه چشام باز نمیشد جالبه از همه شاکی بودم جز از خودم حتی از خدا هم شاکی بودم که منو میشناخت چرا اونو تو مسیر زندگیم قرار داد جالبه ادما وقتی اشتباه میکنن تنها کسی رو که مقصر نمیدونن خودشونه در صورتی که همش از حماقت خودم بوداخرشب اروم بودم ولی الان دوباره بغضه اومد سراغم جالبه هیچ تلاشی واسه گریه کردن نمیکنم ولی همینجوری اشکام میریزه میدونی این رفتن اون نیست که اینقدر داغونم کرده از این شاکیم چرا به کسی گفتم دوستت دارم که که هیچی ازش نمی فهمه جایی خونده بودم که دوست داشتن کسی که معنی اونو نمی فهمه اسراف کردن محبته فکر میکنم احساساتمو حراج کردم مفت مفت ارزونی یه ادم بی ارزش همش فکر میکنم الان با جی افش داره حال میکنه وبه ریش من میخنده اینکه میگه دختره اول طاقچه بالا گذاشت بعد با منت خودش اومد همه احساسات بد دنیا اومده سراغم می دونی منصور خیلی حرفا رو نمی شه به دوروبریا گفت اگه به دوستم میگفتم کلی سرزنشم میکرد چون وقتی مشخصات پسررو براش گفتم گفت ولش کن براش اس ندیا معلوم ادم بی جنبه ایه ومن خلاف حرفش عمل کردم ومطمینم اگه بفهمه فقط سرزنشم میکنه به یکی از اعضای خونمون هم که باهاش صمیمیترم اگه بگم حتما میگه تو که میدونی بی ظرفیتی چرا سراغ این برنامه ها میری واسه همین واسه تو مینویسم تا یه خورده خالی شم منصور جان من خیلی دختر پرانرژی وبا شور وحالیم ولی این پسره همه انرژیموازم گرفت میدونی بهار رو همیشه دوست داشتم این فصل با روحیم سازگاره بهم انرژی مضاعف میده ولی الان باید بگم دیگر بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
اه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار وقتی که سنگ هم رحم به حالم نمیکند هیچ اشتیاقی به اومدن بهار ندارم دوست دارم ساعتها یه گوشه بشینم وگریه کنم فکر کنم اگه همینجور پیش بره افسردگی بگیرم امروز 5شنبه است خوبه که نباید سر کار میرفتم وگرنه فکر کنم مثل دیروز هرکی رو میدیدم باید اشک میریختم چرا این اشکا بند نمیاد مدونم این نیز بگذرد ولی این که چطوری بگذره مهمه پدرم رو در میاره تا بگذره منصور جان برام دعا کن دعا کن یه خورده آروم شم ببخشید خستت کردم فکر کنم تا حالا دختری به بی ظرفیتی من ندیدی اینم یه جورشه دیگه مرسی ازت

من تعجبم از اینه که چرا در 30 سالگی تازه این موضوعات رو بهش پی بردی. الان اگه کامنت های صفحات دیگه رو بخونی میبینی که دخترای 15-16 ساله مشکلی مشابه تو دارن. حالا خوبه تو زیاد با کسی که عاشقشی خاطره نداری و باهم نبودید. اگر یه مدت زیادی باهم بودید بعد اون روی سکه رو نشونت میداد میخواستی چیکار کنی پس. بنابراین از این لحاظ باید خدا رو شکر کنی

صبا30ساله پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 20:08

ببخشید که اینقدر ناله زدم وکلافت کردم سعی میکنم پخته تر ومناسب سنم عمل کنم ممنون از یادآوریت . موفق باشی

صبا جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 17:35

سلام امروز جمعه بود وفرصت خالی بیشتر . تنهام بودم تصمیم گرفتم نوشته های بچه های دیگرم بخونم نوشته های قدیمیتر مال سالهای88-87 جوابات خیلی بامزه بود به نظر میاد آدم جالبی باشی شایدم نه ولی نوشته هات که خیلی بامزه بود بالاخره گیرو گوری که توی کارم پیش اومد باعث شد با وبلاگت آشنا شم خدارو شکر این مشکل ما یه خیری داشت ما نیمه پر لیوان رو میبینیم خیلی خوب بود دوست داشتم حداقل عکس مشاورمو ببینم . ببینم از کی مشاوره گرفتم ولی متاسفانه هیچکدوم از عکسا باز نمیشد امیدوارم همیشه خوش باشی حالا چه الکی خوش چه راستکی

این وبلاگ رو 4 سال پیش زدم. بالاخره اقتضای سن بوده. قبلا بیشتر شوخی میکردم. الان جدی تر جواب سوالات رو میدم. عکس فعلا دم دستم ندارم

تو گروه اینترنتی من عضو شید Www.Funozv.iR

[ بدون نام ] یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 16:46

من شوهر دارم ولی یکی دیگه رو دوست دارم اونم زیاد بهم زنگ نمیزنه یعنی در کل خیلی دور وبرس دختره با خیلی از دخترا رابطه داره ولی خودش انکار میکنه ولی در موردش تحقیق کردم بهم گفتن در ضمن خیلی پسر شوخ و زبون چربی یه مدتی هم باهاش قطع رابطه کردم چون هم عذاب وجدان داشتم بخاطر اینکه شوهر و دوما به این خاطر که زیاد بهم زنگ نمیزد اوایل دوستی خیلی تحویلم میگرفت در کل از اون دسته آدمایه که زیاد تحویلش نگیری بیشتر طرفت میاد ولی اگه اگه سعی کنی بیشتر بهش نزدیک بشی بیشتر ازت فاصله میگیره تو رو خدا کمکم کنی که فراموشش کنم در ضمن اون 33سالشه من 22 سال

فراموشش کنی که بری با یکی دیگه یا اینکه کلا بی اف داشتن رو فراموش کنی؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 20:12

سلام منصور جان خوبی امیدوارم اوضاع بروفق مراد باشه اون پسره رو که یادته گفتم بعد یه ماه رفتم سراغش دیدم با کسی دیگه دوسته از همکاراست البته همکار فیکس که نه یه وقتایی دستگاهها خراب شه میاد شاید سالی 2تا3بار قرار بود دیگه ارتباط نداشته باشیم ولی دیروز که داشت میومد بهم خبر داد هماهنگ کنم 2تایی باشیم تا راحت تر باشیم سرتو درد نیارم اومدو خیلی حرف زدیم نهایت گفت ببخشید من نمیتونم دوست پسر شما باشم شما دیر اومدی ولی میتونیم دوستای خوبی باشیم گفتم ترجیح میدم هیچ ارتباطی نداشته باشیم موقع رفتن خیره نگام کرد وخواست دوستانه دست بدیم وخداحافظ به ناچار بهش دست دادم ورفت غروبی دیدم اس داد که آره من به روی خودم نیاوردم وخودموکنترل کردم ولی وقتی دستت رو گرفتم خیلی کار کردم که خودموکنترل کردم گفتم آقا بیخیال من حالم خوب نیست دیگه بدترش نکن ساعت 1شب دوباره اس داد که فلان همکار مارودیده درستش کن وحالت چطوره گفتم میزون نیستم خواهش کردم دیگه اس نده تا کم کم فراموشش کنم واون معذرت خواست و قبول کرد امروز دوباره ساعت 7زنگ زد میگم واسه چی زنگ زدی میگه نگرانت بودم میگم نباید زنگ میزدی بزا باخودم کنار بیام میگه تو گفتی اس نده نه اینکه زنگ هم نزن باشه دوست نداری قطع میکنم میدونه دلم نمیاد فکر میکنم نقطه ضعفمو فهمیده آخه دوستش دارم گفتم باشه ادامه بده دوباره شل شدم بهش میگم تا حالا عاشق شدی میگه آره واسه همون حالت رو میفهمم ونگرانتم حالم از این حرفاش بهم میخوره میگم آقا من از دلسوزی بدم میاد نمی خوام دلت واسم بسوزه میگه نگرانتم بحث ترحم نیست زنگ زده بود واسه یه روز دیگه هماهنگ کنه چون دوباره باید بیاد منصور اون که میدونه من ببینمش داغون میشم پس واسه چی ول کن نیست چرا میخواد دوباره هماهنگ شیم نمی تونم مقاومت کنم بیشتر داره عذابم میده منصور تو چی میگی این چرا دست از سر من برنمیداره تو فکر میکنی واقعا نگرانه یا حیفش میاد یه خل وچلی مثل منو که راحت بهش ابراز احساسات میکنه از دست بده بالاخره هیچکی بدش نمیاد یکی همش قربون صدقش بره باهاش چیکار کنم منصور

گزینه 2 صحیح میباشد

میخواد کام بگیره. و لاغیر. شما تصمیم قطعیتو بگیر. یا جواب تلفن و اس ام اساشو نده. یا دست از این بازی ها و مقدمه چینی ها بردارید و باهم دوست بشید.

صبا چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 20:15

ببخشید اسممو ننوشتم فکر کنم نمی نوشتم هم خودت میدونستی اینقدر حرف زدم اسمم یادم رفت شب بخیر

صبا جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 09:06

سلام منصور جان خوبی منم خوبم خداروشکر پسره رو کله پاش کردم ما به این جماعت کوفت هم نمیدیم داداش کام که دیگه جای خود داره خلاصه دیگه فکر کنم از شر من تو این صفحه راحت میشی راستی عید رو پیشاپیش بهت تبریک میگم امیدوارم سال خوبی برات باشه واینکه بابت همه کمکات ازت ممنونم داداش گلم راستی منصور من یه گربه نر دارم از اون پسر شمالیهای مثبته دختر مختر خونه نمیاره میدونی که الان این جور پسرا نایابن باید تو هوا زدشون من که جک وجونوراتو ندیدم ولی چشم بسته قبولشون داریم چون تورو قبول داریم بالاخره گربه من کیس مناسبیه یه خورده بیریخت هستش ولی با معرفته خواستی در خدمتیم واسه خواستگاری میایم اینم از این ودیگه هیچی مواظب خودت باش خیلی دوستت دارم بابت همه چیز ممنون

ممنون عزیزم. موفق باشی

سارا 24 اهواز سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 15:45

سلام خوبین؟ منم مثل بقیه یه مشکلی دارم 2 سال پیش با پسر همسایمون نامزد کردم خیلی سنتی آمدن خواستگاری پسر میگفت که منو خیلی دوست داره ولی بعد از یک ماه بدون هیچ حرفی ولم کردو رفت خیلی اذیت شدم بعد از 2 سال هم نتونستم فراموشش کنم تا چند وقت پیش بهم زنگ زد باهم حرف زدیم چند بارم هم دیگه رو دیدیم ولی الان بعد 6 ماه یه روز جواب تلفنم و میده یه روز نه . نمی تونم بفهمم می خواد چکار کنه من خیلی کلافه ام چکار کنم ؟ اگر منو دوست داره پس چرا یه روز جواب میده یه روز نه ؟ اگه دوسم نداره پس چرا اصلا" بهم زنگ زد . نمی تونم فراموشش کنم .چکار کنم؟

شاید مشکل روانی داره خب

وگرنه آدم سالم که این کارا رو نمیکنه. درست رفتار میکنه

شما هم دلت رو بهش خوش نکن. بهتره از فکر همچین آدمی کاملا بیای بیرون

مریم/26/تهران دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 20:08

سلام منصور جان ممنون میشم تو حله مشکلم راهنماییم کنی
تو محیط کار با رئیسم که اتفاقا اونم همسن منه برای مسائل کاری به هم اس ام اس می ز دیم که بعد از یه مدت این اس ام اس خودمونی تر شد، جوری که این اواخر یه بار که برای چند ساعت داشتیم اس می زدیم، پیشنهاد دوستی داد ولی پیشنهاد دوستی با رابطه نزدیک. گفت تا حالا با کسی نبودم و دوست دارم با کسی باشم که همه نظره باهام باشه ولی من بهش گفتم رابطه خیلی نزدیک که فکر کنم احتمالا منظورش سکس بوده رو نمی خوام ولی دوستی معمولی چرا. ولی اون گفت می خوام همه نظره باهام باشی. حالا من چی کار کنم . ضمنا این خیلی مغروره. خیلی وقت بود که احساس می کردم بهم توجه داره یعنی در حدود 7-8 ماه، ولی الان بهم گفته ولی بازم واضح بهم نمیگه که دوستم داره یا نه. میگه ازت خوشم میاد. من نمی دونم پیشنهادش از رو هوسه یا علاقه!!!

سلام. خب شما که میگی راضی نمیشی رابطه سکس باهاش داشته باشی. پس دوس داشتن اون از روی علاقه یا هوس چه فرقی میکنه؟ اگه از روی علاقه باشه میری باهاش سکس کنی؟

parisa چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 23:00

وای منصور کمک گیر 1پسر 18ساله بـــــــــــــــــــچه افتادم اخه خودمم بچم اول یه1.2هفته باهاش دوست بودم بعد دیدم حوصله بچه ندارم باهاش کات کردم خیلیم پسر خوبیه ولی من هنوز برام زوده برای اونم زوده

کوچولو اومده به مامانم گفته منو دوست داره گفت میگم گفتم بگو فکر نکردم جدی بگه ولی رفت گفت کارش بچه گونه بود

من نمیخوام باهاش دوست باشم میترسم بگم نه دلش بشکنه گناه داره چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

ای کاش این نوجوونا از لحاظ عقلی هم یکم زودتر به بلوغ میرسیدن. کلی از مشکلات دوران نوجوانی حل میشد. مگه حالا چه مدل رابطه ای میخواد؟ دوستی یا ازدواج؟

سعید۲۱،سنندج جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 22:25

سلام،مریم خانوم به نظرمن که یه پسرم،اگه پسری،دختری رو واقعابخوادهیچ وقت بهش پیشنهادنزدیکی زیادیاسکس نمیده،اگه واقعاتورومیخواست سعی میکردبااخلاق وروحیات وخواسته های توبیشترآشنابشه،نه اینکه بگه بیاباهم دوستیه نزدیک داشته باشیم،اون توروبرای عشق وحالش میخواد،نه ازدواج اگه قبولم کنین که باهم دوستیه ساده داشته باشین،یواش یواش توروبه سکس میکشونه،
پس تن به این ارتباط نده،نهایتش بگو اگه واقعادوسم داری،بیاباهم بیشترآشنابشیم وبعدیه مدت کوتاه خانواده هاخبرداربشن وبیای خواستگاریم

مریم/26/تهران یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 09:59

سعید جان ممنون ازت.
اتفاقا منم همین چیزی که شما گفتی رو بهش گفتمو و به دوستی نزدیک که ازم خواسته بود جواب منفی دادم، هرچند خودش از اول از آشنایی که از من داشته می دونسته که جوابم همین میشه.
حالا که بهش نه گفتم، از رو رفتارش احساس می کنم پیشنهادش فقط هوس تنها نیست. ولی بهرحال با اینکه دوسش دارمو، حتی اگه اونم اونطور که من فکر می کنم، احساسش هوس تنها نباشه و به من علاقه داشته باشه، بازم با توجه به ارتباط کاری که باهاش دارم، ترجیح میدم از رو عقل تصمیم بگیرم نه احساسم.
بازم ممنون نظرت

parisa چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 23:45

متا سفانه میگه ازدواج؟؟1بار حرفمون شد دیدم پرو بازی در میاره مامانم داشت میرفت بیرون دیدم جلوی در اس دادم گفتم بهش بگو دیگه مگه نمیخواستی بگی؟؟اونم گفت مامان منم ازش تشکر کرد گفت مرسی از اینکه دختر منو انتخاب کردی ولی شما سربازیتو برو برگرد اگه بازم دخترمنو خواستی با خانوادت مطرح کن


حالا پسره دیگه تو هوا سیر میکنه فکر میکنه دیگه همه چیز تموم شد امروز بهش تلیدم گفتم دیگه زنگ نزنه سر راهم نباشه گفت حرف دیگه ای نمیتونم بزنم فقط گفت باشه کم مونده بود گریه کنه که خداحافظی کردم اینقدر دلم براش سوخت که خودمم گریم گرفته بود

اخه داداششم با دوست من دوست-داداششم میگفت با هم نمونید ولی داداشش نمیدونه که به مامیم گفته

حالا نمیدونم باهاش چه برخوردی داشته باشم دلش نشکنه

میدونم شنبه از کلاس برگشتنی میخواد منتظرم وایسه منو ببینه بعد بره بهش گفتم وای نستا ولی نمیدونم گوش میده یا نه


اخه سنش کمه گناه داره من خنگم دل رحمم

خب یهویی ازش خداحافظی نکن. به تدریج رابطه ات رو باهاش کمتر کن

parisa پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 19:07

منصور دیر گفتی اعصابم بهم ریخت یهویی بهش گفتم دیگه نتل.

خدا کنه دلش نشکسته باشه عذاب وجدان دارم.

پدرام/21/تهران شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 17:37

سلام من چند وقت پیش با یه دختره دوست شدم ...همکلاسیم بود دختره بهم گفت که با کسی نیست و تنهاست..بعد با هم قرار سکس گذاشتیم ولی یهو همی چی بهم ریخت...دختره بهم دروغ گفته بود نامزد داشت بدم نامزدش فهمید رابطمون بهم خورد... حالا مشکله من انه که میترسم تو این شهری که درس می خوانم با کسی دوست بشم الان یک ساله تنهام نمیدونم چیکار کنم؟

تقوا پیشه کنید !!!! دوست عزیز من فقط میتونم دعا کنم که از تنهایی در بیایی. ما اینجا در مورد مشکلات دوستی های عاشقانه مشاوره میدیم. در مورد مشکل شما من نظری ندارم

هستی یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 16:45

سلام کسی هست ج من رو بده

بله. من هستم

ستاره 26 ساله ملایر چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 19:00

سلام.وبتون عالی آقا منصور .کاش بیشتر میشناختمت...چند سالته که بر خلاف خیلی از پسرا عالی حرف میزنی ...من خیلی جلوتر از سنم میفهمم چون گول یکی از همین عشقای الکی رو خوردم و الان مطلقه ام و خیلی تجربه دارم در ضمن اکثر پسرا رو دیگه قبول ندارم ..چون سطح فکرم رو خیلی بالا بردم نمیگم پسر خوب پیدا نمیشه ولی خیلی کمه ...خداوند کمک هممون کنه مخصوصا این جوجه هایی که تند تند مثلا عاشق میشن.........

سلام. ممنون. من 27 سالمه

ستاره 26 ساله پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 16:38

وااااااااااای چه عالی فکر نمیکردم جواب با این سرعت بدین.خیلی سوال دارم .فعلا دارم مطالب سالای گذشته رو میخونم....موفق باشین .

ممنون. شما هم موفق باشی

ستاره ملایر26 دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 23:07

سلام منصور خان ...میگم خودمونیم ها تو هم داری کم کم بزرگ میشی .حرفای سالای گذشتتو خوندم خیلی فرق میکرد یا الانت پس همه باید این بحران 15 تا 25 رو رد کنن.کاش همه شاد باشن و این همه قصه نخورن و گریه نکنن به خاطر چیزایی که ارزش ندارن..شایددددددددد اگه من قبلا این همه تجربه داشتم الان موفق تر بودم ..شایدم باز به حرف کسی گوش نمیدادم و احساسی عمل میکردم.راستی هی داره خواستگار به درد نخور برام میاد چی کار کنمممممممممممم ازدواجم دیر نمیشه من یه بار جدا شدم هااااا حوصله اینکه یه پسر بیفته ور دلم ندارم میخام پسرا رو بتیغم حقشونه مگه نه منصوررررررررر جونی ...راستی تو ازدواج میکنی با دختری که قبلا سکس داشته ؟سوپر قیامت خاستم عضو بشم نشد.راستی من کار شناسی کامپیوتر دارم .دعا کن واسم کار جور شهههههههههههههههه بای

سلام. آره پسرای ساده لوح لایق تیغیده شدن هستن. اگه تونستید بتیغیدشون

من اصلا به ازدواج فکر نمیکنم

برای عضویت یه ایمیل بده به من بنویس عضویت Mansour.Ghiyamat@gmail.com

ستاره چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 ساعت 18:44

منصور همچین میگی اگه تونستید بتیغم !!!!!!!پسرا از یک ناحیه زود گول میخورن حتی اگه فقط بهشون وعدشو بدییییییییی....راس میگی ااا واسه چیمه ازدواج کنم تازه خلاص شدم از دست اون حیوون...حالا اگه یه خر رام پولدار آدم حسابی اومد بهش فکر میکنم.اونم فقط در حدی که بهش سرویس بدم...نه اینکه تو دلم باشه.منم میرم .فعلا پسر بازی ووووووو میتیغمشون بشون میگم بدون شما میمیرم ...........هه هه هه....ولی بشون پا نمیدم که پررو بشن//کوچولاا بهترن زودتر خر میشن تا مردااااااااااااسه مورد فعلا پیدا کردم یکیشون خوب خریه 19 ساله.منصور بخدا من آدم بدی نبودم الان روحم زخمیه .خدا بداد اونایی برسه که تو مسیرم باشن.الان هم نمیخام بد باشم ........میششینم مث ادم ارشدمومیخونم.

جوگیر نشو حالا

مهسا 18 تبریز چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 ساعت 23:54

سلام من تازه بااین سایتتون اشنا شدم اقامنصور هنوزم به دردلامون گوش میدینو راهنماییمون میکنید؟

با کمال میل

شقایق 29 ساله از بابلسر شنبه 16 اردیبهشت 1391 ساعت 16:11

سلام آدرس اینجا رو از یکی از دوستام گرفتم یعنی وقتی دید پریشونم بهم گفت باهات حرف بزنم شاید یه چیزی بگی آروم شم عاشق پسری شدم که خودش دوست دختر داره ولی چون دوستش داشتم باهاش موندم اون 27 سالشه البته اون با دوست دخترش سکس داره ولی با من نه چون بهش گفتم بهتره از طریق اون تامین بشه ومنو بیخیال سکس رابطه در حد دست دادن ویه ماچ کوچولو همین البته دو سه ماهه ارتباط داریم خیلی دوستش دارم واسه همین وجود دوست دخترش اذیتم میکنه از اینکه کسی رو ببوسم که با یکی دیگه سکس داره کلافم میکنه البته اون پسر منطقی هستش بر عکس من . هیچوقتم خودشو خراب نمیکنه مثلا واسه بوسیدن یا بغل کردنت هیچوقت اقدام نمیکنه بلکه شرایطو جوری مهیا میکنه که خودت اقدام کنی واگه هم حرفی شد بگه خودت خواستی من که مجبورت نکردم هیچوقت نفهمیدم دوستم داره یا نه ولی من دیوونشم بهم میگه من با تو حسی میشم حتی وقتی یه بار باهاش سوار ماشینش شدم وقتی کمی نگام کرد میخواست دنده بزنه احساس کردم دستاش میلرزه ولی به روش نیاوردم نمی دونم دوستم داره یا نه هیچوقت ازش نپرسیدم اونم هیچوقت نگفت فقط چند روز پیش بهم گفت تو خیلی با احساس ومهربونی وخیلی هم با گذشتی اگه ازم بزرگتر نبودی حتما روی ازدواج باهات فکر میکردم جا خوردم انتظارشو نداشتم اینجور یهو از این حرفا بزنه یه بار دیگم قبلا گفته بود اگه ازم بزرگتر نبودی مورد خوبی واسه ازدواج بودی من هیچی نگفتم حتی نگفتم یعنی این 2سال اینقدر مهمه بعد از اینکه بهم اینجور گفت احساس خوبی نداشتم فکر کردم فقط دارم خودموعلاف یه آدم میکنم اون که به ازدولج با من فکر نمیکنه پس چه لزومی داره اینهمه احساس خرجش کنم تازه اگر هم تنها بود یه چیزی کسی دیگه تو زندگیشه هیچوقت ازش نخواستم ازش جدا شه چون اون موقع حتما من باید تامینش میکردم که منم تا این حد رو نمی تونستم چند روز پیش که پیشم بود وقتی دستشو گذاشت پشتم چنان احساسی شدم که محکم بغلش کردم وخواستم ببوسمش ولی اون بیچاره ترسیده بود چون جایی بودیم که فکر میکرد الانه که کسی از راه برسه اون عشق اینو داره که برم خونش البته منم یه بار رفتم ولی تمام خلافمون دست همو گرفتنو دو سه تا ماچ کوچولو بود چون من نخواستم اونم اصرار نکرد ولی واقعا نمیدونم یه بار دیگه برم خونشون چی میشه چون من دیوونشم واسه همین گفتم آقا کات دلیل خواست منم گفتم ظرفیتم تکمیله نمیتونم با کسی باشم که با کسی دیگست و معلوم نیست آخر این رابطه مسخره چیه اونم چیزی نگفت گفتم فقط زنگ واس ام اس اون گفت همینم نه چون اگه به هوایی شدنه که اینام مارو هوایی میکنه الان سه روزه ازش بیخبرم داغون داغون بودم اومدم شهر شما چون دوستم میگفت قمی هستی دیروز برگشتم تو حرم آروم بودم دارم سعی میکنم آروم شم نظر شما چیه نباید این رابطه رو میبریدم ؟ از نظر تو دوست من هیچ حسی نسبت به من داشت ؟هرچند حالا که تموم شده دیگه هیچ فرقی نمیکنه تو درمورد پسرایی مثل این چه جور فکر میکنی؟

خب شما از اولش اشتباه کردی که با این شرایط باهاش دوس شدی

ببین اون پسر باهوشی به نظر میاد. من حدسم اینه که با توجه به اینکه فقط 2-3 ماه از رابطتتون میگذره اون از اول یه حسابی روی تو باز کرده. فکر میکرده که به مرور زمان تو به سکس راضی میشی. خیلی زیرکانه هم خودش رو جوری نشون میداده که به قول معروف مرام کش کنه تورو. یعنی تو ببینی از بس این خوبه خودت کم کم وا بدی....

من نظرم اینه که اگر مدت دوستیتون طولانی تر بشه و تو هیچ رقمه برای سکس باهاش راه نیای آخرش خودش رابطه رو یه جوری تموم میکنه(اصطلاحا میپیچونه تورو)

اون حتی میتونه دو یا سه بار یا بیشتر هم تورو مهمون کنه تو خونشون و باز رفتار خوبی نشون بده و اگر حس کنه که تو کم کم داری راه میای، این یه انگیزه میشه براش که دفعات بعدی هم تورو به منزلش دعوت کنه تا آخر به هدفش برسه....

ولی بعید میدونم اگر توی جلسات بعدی هیچ نرمشی از طرف تو حس نکنه ، دیگه تمایلی به دعوت کردنت به منزلش داشته باشه.. اون حتی با زیرکی از رابطه اس ام اسی و تلفنی هم تورو منصرف کرد. چون میدونه هیچ سودی براش نداره همچین رابطه ای....

آدمای با ذکاوت به خوبی از افکار طرف مقابلشون آگاهن. از نحوه رفتارشون حدس میزنن که این آخرش وا میده یا نه...

الان شما یکم از نحوه رفتار و برخورد خودت گفتی من حس میکنم اگه رابطه رو کات نکنی احتمالش زیاده که رابطتتون به سکس برسه.... چون به قول خودت تو دیوونشی... یه مجنون شاید نتونه همیشه رفتارش رو کنترل کنه و یه روزی کنترل از دستش خارج میشه....

حالا خوبیش اینه که مدت رابطتتون زیاد نبوده. خاطرات زیادی باهم نداشتید. پس کات کردن و فراموش کردنش به مراتب از خیلی از کات کردنایی که بقیه دختر و پسرا دارن راحت تره. پس از این نظر خوشحال باش

شما سعی کن دیگه همچین دوستی هایی نداشته باشی. به ندرت دیده شده کسی بتونه هووی خودش رو تحمل کنه...

تا یادم نرفته سوال آخرت هم جواب بدم که پرسیدی آیا این پسر حسی به من داشت؟

بله حس داشت. تورو دوس داشت. منتها نه بدون سکس. ولی اون میدونست کم کم به هدفش میرسه واسه همین داشت باهات مدارا میکرد و ادامه میداد.. ضمنا اون همینطور که تورو دوس داشت ، هووی تورو هم دوس داشت ، و شاید هووهای بعدی و بعدی...

ستاره یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 18:07

سلام داداشییییییی.خیلی حالم بده منصور چیکار کنم؟خودمو با کلاس و همه جوره سرگرم کردم .تیغیدن پسرا هم واسم دردسر داره خودم میدونم .خانوادم روم حساس شدن خب شایدم تقصیر ندارن ...فکر میکنم همه پسرا ایدز دارن از یه طرفم دلم میخاد بی اف داشته باشم..نیاز عاطفی یه زن بعد طلاق میلیون برابر میشه و هیچ کس اینو نمیفهمه منصوررررر.هیچ رقمه هم نمیتونم به ازدواج فک کنم......حالم خیلی بده. خودمو زدم به بیخیالی و اس ام اس بازی و شیطنت با پسرایی که دو ر و برمن وهمشونم سکس میخان یا حد اقل شوخی های سکس آمیز.نا گفته نماند که خودمم یکمی کرم دارمممممممم.ولی یه وقتایی مثل الان به حال و روز خودم فکر میکنم گریم میگیره....چیکار کنم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو رو خدا یه راهنمایی توپ بکن.مرسی.ایشالا که همیشه سالم وشاد باشی.و پر پول.بای

والا ما نفهمیدیم تو چی میخوای. خب اگه خودت کرم داری اونا هم کرم دارن یکیشونو انتخاب کن به عنوان بی اف دیگه. بعدم حداقل یه مدت یکم سرگرم میشی باهاش و روزای خوشی سپری میکنی

امید24 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:47

سلام میخام با اس و تلفن با یه دختر برا اولیبار دوس شم منصورجان چیکار کنم که خیلی سریع ردم نکنه و به حرفام گوش بده؟!؟!؟!؟!؟!
دوسش دارم

تا میتونی قربون صدقه اش برو و دروغ تحویلش بده. از سرتاپاش الکی تعریف کن. اگه دماغش زشته تو بگو از نظر تو خوشگله و بقیه چشم بصیرت ندارن و حسودن واسه همین زشت میبنن. خلاصه تا میتونی چرب زبونی کن نتیجه میده

البته از نظر اخلاقی این کارا توصیه نمیشه. ولی دیگه پرسیدی منم گفتم. امیدوارم ختم به خیر بشه

ستاره سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 16:44

چه جالب منصور تو با هر کی مث خودش حرف میزنی اگه مثبت باشه تو هم مثبتی اگه هم منفی تو هم منفی...راستی تو آخوند زاده نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟خب منصور اگه یه بی اف بگیرم یه وقتایی به این رابطه ی پوچ و مسخره خندم میگیره و از خودم خجالت میکشم ...خیلی کارای خوب دیگه هم میشه کرد .میشه کتابای مختلف خوند...درس خوند بی اف داشته باشی باید کلی وقتتو بیخودی هدر بدیییییییی.نمیدونم ولی به قول تو با یکی سرگرم باشم شاید بد نباشه.از اولم بش میگم که تو خط عاشقیییییییییییی نیسم صرفا واسه سرگرمی..بای بای

من خوده آخوندم
خب اینجوری نمیشه. تو اول باید تکلیفت رو با خودت روشن کنی. نمیشه که هم خرو بخوای هم خرما رو. اگه نیاز به جنس مخالف نداری که پس با همین چیزایی که گفتی کتاب خوندن و اینا خودتو سرگرم کن. اگر نیاز جنسی داری که خب یا بی اف داشته باش یا ازدواج کن. اگه نمیخوای وقتت بیهوده هدر بره که یه نفرو پیدا کن پارتنر سکست بشه فقط. هستن از این پسرا که فقط کافیه یه ندا بدی ، سه سوته میان پکیجی از نیازهاتو یکجا برآورده میکنن بعد میرن تا هرموقع که دوباره ندا بهشون بدی. اگه نیاز جنسی نداری و میخوای فقط با پسرا سرگرم بشی که خب سخته پیدا کردن همچین پسری. مگر اینکه با پسرای 18-19 ساله دوس بشی.

امید24 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 13:42

مر30 منصور جان
راستی به نظر تو به دوس دختر چطور برا اولین بار پیشنهاد سکس بدم که رد نکنه
javascript:void(0);

اگه اجازه بدید در این مورد این مسائل صحبتی نکنم تا وبلاگ خیلی تو فاز غیرمجاز نره

ستاره پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 09:40

جون من تو آخوندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سکس کامل که نمیخام چون حوصله استرس بارداری ندارم .همون سرگرمی که به قول تو با همون 18 یا 19 ساله بهتره ...جدا اگه اخوندی بگو تا بیام ازت مسایل شرعییییییییییییییییی ب÷رسیم.راهای پیشنهادیت خوبه جدای از خود من بگو که کدومه بهترهههههههههههههه واسم.

من در مورد مسائل جنسی و راه های پیشگیری از بارداری و مسائل زناشویی اطلاعات تقریبا خوبی دارم. شما و امید و بقیه دوستان اگر سوالی دارید که اینجا نمیشه مطرح کرد میتونید ایمیل بزنید

Mansour.Ghiyamat@gmail.com

در مورد مسائل شرعی اطلاعاتم زیاد نیست و نمیتونم کمکتون بکنم

ضمنا در گروه اینترنتی من هم پیشنهاد میکنم عضو شید از طریق لینک زیر

www.funozv.ir

امید24 جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 20:47

دمت گرم خوشم امد از جوابت میخاستم ببینم تا چه حد جواب میدی؟!
بازم مرسی
این اخرین سوالمه برا شماره دادن به دختری که خوشت امده باید چیکار کرد
خواهشن واضح بگید این سوالم جدیه!javascript:void(0);
بازم مر300 وبلاگ پر محتوایی داریjavascript:void(0);

خب بستگی داره به اینکه چقدر "رو" داشته باشی! خجالتی باشی یا نه

ما فرض رو بر این میگیریم که خجالتی نیستی. اگر نظر منو بخوای بهترین روش اینه که شما خیلی متین و جنتلمنانه تشریف ببرید با ایشون صحبت کنید و بگید ببخشید میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم. بگید بهش علاقمند هستید و پیشنهاد دوستی بدید و شماره هم بهش بدی و ازش بخوای به این موضوع فکر کنه و هرموقع فکراشو کرد جواب مثبت یا منفیشو بهت اطلاع بده. اگر یه دختر با شخصیت و با جنبه باشه حتما وقتی رفتار خوب تورو مشاهده کنه خیلی راحت میزاره باهاش صحبت کنی و شماره هم میگیره ازت. چون هیچ بی احترامی از طرف تو نبوده که بخواد پرخاشگری کنه.

یک جای خلوت این کارو انجام بده. دخترا اینجوری استرس کمتری دارن تا اینکه یه جایی جلوی چشم دیگران بری باهاش صحبت کنی

سامان از تهران سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 19:08

من عاشق یه دختر افغانی شدم وقتی با هم میریم بیرون همش تف میکنه حرفهای بی تربیتی میزنه هی بی کلاس بازی در میاره جلوی مردم به من حرفهای سکسی میزنه به پسرا چشمک میزنه به نظرتون چکار کنم باهاش باشم خوبه یا نه

باهاش ازدواج کن. خوب میشه

ستاره جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 11:46

منصور رفیق فابریک همسر قبلیم ابراززززززززززززززززززززززززززززز عشششششششششششششششششششق کرده خیالشم راحت کردم که سکس نمیدم. میگه ازدواج اس و پاسه و دو سال از من کوچیکتر!!!!!!!!!!!!!! چه کنم دقیقن خصوصیات همسر قبلیمو داره متولد مهر .میگه از نجابتم خوشش اومده و ازین کس شعرا چی کننم منصور جونمممممممممممم؟

بگو ازدواج میکنم باهات ولی سکس نمیدم

من زیاد از جزئیات موضوع خبر ندارم ولی نظر من اینه که ازدواج نکن باهاش

ستاره دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:40

منصور منظورم سکس قبل ازدواجهههههههههههههه عجب ها.ولی آره ازدواج نمیکنم.

منم منظورم سکس بعد از ازدواج بود

امید فدای دوست بابم منصور پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 22:05

بازم مرسی منصور جون
ولی منضورم اینه که تو مجلس و یا تو خبابون شلوغ چشمم به دختری خورد که خوشم امد ازش باید چیکار کنیم
ممنون اگ جزییاتو بیشتر بگی

چهره و رفتارت خیلی مهمه. باید جنتلمنانه رفتار کنی. تا اعتماد طرف جلب بشه. نحوه استفاده از جملات کلمات و غیره خیلی مهمن.

نگین18رشت سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 01:44

منصور جان از تو دیگه انتظار نداشتم،قبول دارم حرفتوکه میگی پسرا هم نیاز دارن تو دوستی باید نیازشون برطرف شه.
یه خرده فکرکن خودتو بزار جای دخترا اگه دختر بودی حاضر بودی برای یه پسر که هیچ تضمینی نیست باهات ازدواج کنه مایه بزاری؟اگه بعد اینکه نیازشو برطرف کردی گذاشتو رفت چی؟اونوقت پسرای دیگه اون دخترو به چه چشمی نگاه میکنن؟
خودت پسری،حاضری با دختری ازدواج کنی که قبلا با یکی رابطه جنسی داشته؟حاضری؟

پسرا به محض اینکه بفهمن دوس پسر قبلیت یه خرده مشکل داشته خودتم مشکل دار میبین.اگه دوس پسر قبلیت باخیلیا دوس شده باشه توهم که قبلا دوس دخترش بودی دختر خو

من حقیقت رو گفتم. گفتم پسرا توی دوستی به مسئله جنسی خیلی اهمیت میدن. که همینطورم هست. ولی من جایی نگفتم دخترا باید با پسرا دوست بشن و نیازهای جنسیشون هم برآورده کنن. گفتم اگر با این شرایط میتونید دوست بشید که بشید. اگر نمیتونید هم نشید. ولی در کل واقعیت همین هست. قبل از اینکه یه رابطه رو شروع کنید به این چیزاش فکر کنید، نه اینکه وقتی رابطه رو شروع کردید و به طرف وابسته شدید تازه یادتون بیفته با این قضایا چه کنیم....!

نگین18رشت سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 02:27

وای وای
ببخشید یادم رفت بگم من نظرمو راجع به وب های پارسال داده بودم

راستی من از اون وقتی که با دوس پسرم بهم زدم شدیدا دلم میخواد بایکی دیگه دوس شم ولی نمیتونم کسیو جایگزینش کنم
همه ی دوستامم مسخره ام میکنن و میگن خیلی بی عرضه أم که بااین قیافه و تیپم نمیتونم کسیو تور کنم بام دوس شه و تازه دوستم شه نمیتونم باهاش کنار بیام

چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟هیچوقت فکر نمیکردم وجود یه دوس پسر انقد تو زندگیم لازم باشه

راستی اینم بگم از اون دسته از دخترایی هستم که پامو از خونه گذاشتم بیرون همه چشمشون به من باشه،هر کی هم باهام آشنا میشه میگه که خیلی خوشگلم
حتی یه ب

چرا با دوست پسرت به هم زدی؟

الان دقیقا مشکلت چیه؟

soozan/18/teh جمعه 9 تیر 1391 ساعت 05:16

slm!alan 1salo 10 mahe ba bfam hastam az tarighe doostamoon ashna shodim baham!aval doostae ejtemaie boodim miyomad bikhodi donbalam az kelas zaban miyavord mano khoone miraftim biroono ina ama kheylia adi!1baram mamano babash mano etefaghi didan hamoonmogheha!man dar eyne hal ke ba pesara kheyli doostaneo rahat barkhord mikonam hamishe hayao metanate dokhtaroonaram hefz mikonam ta kesi nazare soo nadashte bashe room!hamin baes shod ta babak az man khoshesh biyado behem pishnehade doosti bede!darzemn man ghabl az babak ba doostesh doost boodam ama azash motenafer boodam hamishe bimahali mikardam behesh!babak inaro az doostesh shenide bood ama bazam oomad jelo!vay babak oon mogheha az nazare zaheri khoob nabood albate faghat bekhatere binish baham doost shodim babak oon mogheha saresh shooloogh bood aslan mese hamsalaye khodesh nst ke bere dordoro ina hamishe ba khoonevadashe ya uni ya sarekar ya tamrinaye football 1 sale aval khoonevadam nemidoonestan man tak dokhtaram barashoon sangin bood ke bf dashte basham ama manhichkas baram joz khodam mohem nst azadimam daram hamejoore albate 2 oon 1 sal koli bala saram oomad ba khoonevadam koli moshkel dashtamo... ta jayie ke babak miumad khoonamoon vaghtayie ke tanha boodam naghafel 1 dafe babam oomad etefaghi nayoftad ama man az khejalatam gozashtam oomadam biroon babak moondo babam babam kari ba babak nadasht ama khoonevadeye babako keshid khoonamoono yekam babako dava kard mano babak vaghean asheghe ham boodim vabasteye ham boodim oon shab man ta sob tamoom shodam kholase fardasham haminjoori ba gerye gozasht khoonevadam dg payam shode boodan asr ba mamanam raftim jayie ke hamishe ba babak miraftim midoyodimo varzesh mikardi bare tamrinash hamoon moghe dooste samimiye babak z zad behemo gooshiyo dad be babak baham harf zado gharar shod mamanesh ba khoonevadam bare doostimon sohbat kone kholase ma dobare doost shodim dg hich moshkeli nabood hala babak moshkel dorost mikard taasobaye shadid nezarat roo karamo... manam hamishe hamoon kariyo mikardam ke oon migoft oonjoori boodam ke oon mikhast ma bahsemoon doosti nabood khoonevadehao khodemoon roo ezdevaj fk mikardim ta jaie baham sare taasobash bahsemoon mishod ke daem karemoon ghahro ashti bood avayel hamishe z mizad sari mazerat khahi mikardo hamechi okay mishod badeha man bache bazi daravordamo man z mizadam albate vazeh mazerat khahi nemikardam 1 joori harf mizadam ke hol kone sari biyad jelo ama kam kam vaghti ke saresh shooloogh tar shod dg hes mikonam mano faramoosh karde man doosesh daram vaghean ama oono nemidoonam ma tamame niyazaye hamo tamamesho bartaraf mikardim ghararaye biroonemoono khoonehamoon mizashtim bekhatere ghashto ina alan hamechi okay bood ta dey mahe emsal ke azoon moghe kamkam akhlaghesh avaz shod albate alan babak ba hame intori shode bihoselast hamishe khastatst hamishe khoone neshine asan ajib shode man ba khaharesh dar ertebatam oon hamishe mige negaran nabasham mige ba hame hamintori shodeo ina behesh motmaenam babak ahle dokhtaro ina nst ino kamelan motmaenam babal hanoozam harfe ezdevajo mizane adame ajibiye hes mikonam ina hamash yejoor emtehane nemifahmam gijam karde in akhlaghesh edame dasht ta aroosiye daiesh in masoole tamame kara bood kheyli invar oonvar midoyid hamin mogheham tasadof kardo donbale karaye mashino inam bood ama daghighan az rooze aroosi ke ta alan 4 rooz migzare hichkhabari nst azash na s na z j manam nemide!khaharesh mige dargire karasheo deldarim mide hey mige behesh forsat bedam aghaye mansoor khahesh mikonam komakam konid vaghean daram divoone misham bekhoda hes mikonam rahi nst baram!ehsase khafegi mikonam!benazaret alan man bayad chikar konam?!

لطفا فارسی تایپ کنید

سرشکسته از تهران پنج‌شنبه 22 تیر 1391 ساعت 13:50

سلام من سال 85 با یکی آشنا شدم و باهاش تا 2/91 رابطمون ادامه داشت بعد متوجه شدم که یک دختر 9 داشته بخاطر من از خانواده اش جدا شده ولی من آدمی نیستم که بخوام آشیونم رو روی بدبختی هم جنس خودم بسازم الان هم بعد از 2 ماه توی یکی از این تورها یک آقایی که مسول لیدر بود بهم پیشنهاد آشنایی داده بنظرتون من راجب گذشته ام باید با کسی که میخوام آشنا بشم یا اشنایی ام به ازدواج بکشه توضیح بدم
یا بزارم مسکوت بمونه ؟

جواب شما در ایمیل داده شد

مینا جمعه 30 تیر 1391 ساعت 01:43

سلام
من یک دخر 16 سالههستم 5 ساله که عاشق یک دخر همسن خودم هستم میدونم خیلی عجیبهولی به خدابرام راحت نبودهدرسته دختر بود ولی.......
اگه میخواین جزئیات کاملو بگو بگین که واستون بگو

بله جزئیات رو بگو

روشنک جمعه 30 تیر 1391 ساعت 18:07

سلام آقا منصور . خوبید. اومدم کمکم کنید.
با پسری دوست بودم بنا به دلایلی ازش جدا شدم خیلی دوستش داشتم ولی خوب سوا شدیم دیگه. تو دوران درب وداغونی بودم که یکی از مشتریای شرکنمون باهام صمیمی شد البته 4سال بود همو میشناختیم. البته در حد یه مشتری ولی نمیدونم چی شد اونم تو همین دوران درب وداغونی من صمیمی تر شد. اونم مثل اینکه 5ماهی میشد از دوست دخترش جدا شده بود. خلاصه باهاش دوست شدم. من دنبال رابطه ای بودم که به ازدواج ختم بشه از عاطل وباطل بودن والکی خوش بودن خوشم نمیومد ولی اون گفت که قصد ازدواج نداره خلاصه به خاطر اوضاع خراب روحی دل رو زدم به دریا وباهاش دوست شدم پسر باشخصیتی به نظر میومد واسه همین ازش خوشم میومد البته بعد از اینکه باهاش آشنا شدم فهمیدم شیطونتر از اون چیزیه که نشون میداد. خلاصه بعد از یه هفته ازم خواست همو ببینیم تو این مدت با هم ارتباط اس ام اسی داشتیم. روزی که خواستم ببینمش ازم خواست بریم تو خونه یکی ازدوستاش بهش اعتماد داشتم رفتم باهاش رابطمون در حد ماچ وبوسه واین چیزا بود سکس نه. البته گفت فکر نمی کرد واسه بار اول تا این حد هم پیش برم. راستشو بخوای منم نمی دونم چرا اینقدر خودمو ول کردم تا به حال با کسی اینجور نبودم شاید تا به حال خونه خالی نرفته بودم میدونی چیه منصور هیچ حسی بهش نداشتم می بوسیدمش بدون هیچ حسی انگار فقط میخواستم اون راضی شه بهشم گفتم که هیچ حسی ندارم گفت همه چیز درست میشه دفعه بعد کاری میکنه راضی شم. 2بار دیگه هم همدیگه رو دیدیم تو همون خونه خالی کلی با هم ور رفتیم همه چیز جز سکس چون از اولم بهش گفتم سکس میکنم فقط با شوهرم و اونم چیزی نگفت سومین بار که دیدمش دیگه خیلی شیطونیش گل کرد اگه پا میدادم تا آخرش میرفت ولی گفتم نه . اونم بعد از کلی اصرار دید از من انکاره کوتاه اومد ولی خواستم اینو بگم احساس میکنم برخلاف دفعه اول که بی حس بودم بهش علاقه مند شدم نه اینکه بخوام سکس کنم نه. 100 بار دیگه هم بریم خونه خالی چنین کاری نمیکنم. ولی احساس میکنم دوستش دارم. دارم بهش عادت میکنم. دلتنگش میشم. منصور اون قصد ازدواج نداره. نمیدونم چیکار کنم. اگه بره اذیت میشم. بهش گفتم ممکنه بهت عادت کنم. گفت چیکار کنم بهم وابسته نشی. این یعنی اینکه نمیخواد وابستگی پیش بیاد منصور وجودش آرومم میکنه اگه بره دوباره اوضام خراب میشه اگه هم بمونه میترسم زیاد وابستش بشم بعد از رفتنش برام سخت بشه. چیکار کنم. چرا ازدواج نه؟ چرا همه تو این دوره از ازدواج فرارین؟ چیکار کنم پاگیر شه بمونه. منصور تورو خدا یه چیز بگو کمک شه برام.

تو و اون چن سالتونه؟

فتانه -24 کرمان چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 16:40

منم سکس و دوست دارم ولی شوهرم یه آدم معتاد و لاشیه
میخوام شرشو کم کنم و یه بی اف خوب پیدا کنم
گیر کردم یه نفر راهنمایی بکنه

اگر معتاده از طریق دادگاه اقدام کن ازش طلاق بگیر بعد یه بی اف خوب پیدا کن

پونه22اهواز شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 05:33

سلام؛سال پیش با پسرعمم که یکسالی ازم کوچیکتربود شروع کردن به مسیج دادن؛چون سرباز بود و تنها هم بود جک میفرستادم بهش؛بعد 6ماه بهم گفت ازخیلی وقت پیش نسبت بهت حسی داشتم؛دوست داشتم اما باهات آشناکه شدم میخام مال من باشی؛منم چون سنش کوچیکتربود مسخره کردم عادت کردی بهم و نمیشه تو باید به خواهر کوچیکترم میخوری برو با اون ازدواج کن ردش کردم؛اونم چون چندبار ردش کردم وچون همه بهش گفتن باید با خواهرکوچیکم ازدواج کنه باخواهرم مسیج میدادن بعد چندماه بهم اس داد دیگه خسته شدم من تو رو میخام اون رو نمیخام؛ناراحت شدم؛ گفتم بهش فرصت بدم بره دانشگاه ؛چون من لیسانس بودم؛اما اخلاق خوب؛خانواده خوب داره؛شغل ودرسش مشکل سازه؛شمابگید اینقدر دوسم داره و داره تلاش میکنه باهاش بمونم یانه

دقیقا برای چی باهاش بمونی؟ برای ازدواج یا دوستی نزدیک؟

اگر به فکر ازدواج هستی که این مدلی نمیشه. اگر واقعا قصدشو داره بگو با خانواده اش در میون بزاره و از طریق اونا اقدام کنه. شما هم شرایطش رو بررسی کنید اگر به جمع بندی رسیدید بهش جواب مثبت یا منفی بدید. ضمنا اینکه یه سال از تو کوچیکتر هست اهمیت چندانی نداره

نسیم/21/ پنج‌شنبه 23 شهریور 1391 ساعت 01:36

پسری که روزای اول رفاقتش از جی افش س/ک/س میخواد... هوس باز نیست؟
اون پسر 28 سالشه.

اگر منظورت اینه که گفته توی همین جلسات اول که باهم خلوت کردیم سکس کنیم این هوسه. عشق نیست

ضمنا توصیه میکنم شما اگر میخوای بی اف داشته باشی با یکی دوست شو که هم سن و سال خودت باشه. اینجوری نقاط اشتراک فکری بیشتری دارید

نفس.22.تهران یکشنبه 26 شهریور 1391 ساعت 02:01

سلام.
من حدود 2سال پیش از طریق یکی از دوستام با پسری اشنا شدم که ایشون در اصفهان زندگی میکنن من عاشقشم یعنی 2تامون همدیگرو میخوایم اما واسه ازدواجمون که تنها هدفمون هست مشکل داریم.اینکه خانواده ها 1. از نظر مذهبی بودن میگن این دوستی ها درست نیست 2.اینکه خانواده ی من به دلبل راه دورش که باید برم اونجا زندگی کنم اجازه نمیدن اما با این حال تونستیم یکم رضایت بگیریم و حالا پدرشون راضی شدن یه جلسه خواهرشون تنها به خونه ی ما بیاد تا باهامون اشنا بشه که اگه خوب بودیم یعنی به درد هم خوردیم ازدواج کنیم و در غیر این صورت همه جیز تموم بشه.من نمیدونم چه طوری خانوادم و راضی کنم توروخدا بگین چیکار کنم چه جوری راضیشون کنم؟؟؟؟
در ضمن ایشون مذهبی هستن و از هر لحاظی خوب و قابل اعتماد هستن و ما تو این 2سال هیچ رابطه ی جنسی نداشتیم حتی ازش حرفم نزدیم رابطه ی ما پاک بوده و هستویه سوال دیگه هم که دارم اینه میترسم ایشون چون هیچ رابطه ی جنسی باهام نداشتن و حتی کلمه بوسیدن رو هم تو این 2سال به زبون نیاوردن میترسم سرد مزاج باشن چیکار کنم؟چه جوری بفهمم این طوری هست یا نیست؟

مسئله جنسی خیلی مهمه. شاید یه عده مخالفت کنن. مخصوصا پدر و مادرا. ولی حقیقت همون چیزیه که خودت بهش پی بردی. باید قبل از ازدواج مطمئن بشید که هردوتون از نظر مزاج مثل هم باشید

حالا اگر هم نمیخواید رابطه برقرار کنید حداقل اگر به صداقت کلام همدیگه اعتماد دارید از هم در این مورد هم بپرسید که آیا تو سردمزاج هستی یا گرم مزاج. اگر هم قادر به تشخیص نبودید بهتره یه صیغه محرمیت اول خونده بشه یه مدت باهم باشید تا آشنایی بیشتری از هم پیدا کنید

یه راه دیگه هم هست. از یه روانشناس و مشاور در این زمینه کمک بگیرید. یعنی پسر مورد نظر رو بفرستید پیش مشاور که اون ازش سوال و جواب کنه در این مورد و نتیجه رو به شما اعلام کنه

Anis, پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 14:09

سلام منصور جون. خواستم بخاطر مشاورت تشکر کنم

خواهش میکنم

لاله سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 20:07

سلام من ۱۶سالمه و یه ساله که با یه پسر دوس شدم ما از همدیگه خیلی دوریم ولی عکسای همو دیدیم . همدیگه رو خیلی دوس داریم و عاشق همیم حاضرم همه کار کنم تا بدستش بیارم ولی بخاطر تفاوت های زیادی که داریم اون میگه نمیتونه بامن ازدواج کنه اولین بارم خودش فکر ازدواج بود ولی بعدش خیلی فک کردو گفت نمیشه ازدواج. الانم چن وقتی میشه ک بهم پیشنهاد سکس داده ولی من قبول نکردم میخوام دیوونه ش کنم میخوام یه کاری کنم که بیخیاله مشکلاتمون بشه و هر طوری شده باهام ازدواج کنه ولی نمیدونم چطوری کمکم کنید یه راه حلی بگید

فعلا که اون تورو دیوونه کرده. راه اشتباهی رو در پیش گرفتی
سن شما اونقدر پایینه که اصلا نمیتونم راهی رو پیشنهاد کنم. به نظرم کلا بی خیال رابطه با اون شو

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد