محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

مسائل و مشکلات دوستی های عاشقانه خودتون رو اینجا مطرح کنید

سلام 

 

دوستان حتما میدونید که جوانان و نوجوانان کشورمون با توجه به محدودیت هایی که در ارتباط هاشون با جنس مخالف باهاش مواجه هستن نمیتونن در مورد این مسائل با نزدیکانشون درد و دل کنن یا ازشون راهنمایی و مشاوره بگیرن! 

  

دوستانی که سوال و مشاوره و راهنمایی در این زمینه دارن بیان اینجا مطرح کنن و من و بقیه دوستان تا اونجا که بتونیم سعی میکنیم راهنمایی های صحیح رو بکنیم تا اگه مشکلی هست ایشالا زود رفع بشه! 

 

 

شاید دقیقا همین مشکل شما رو یکی از دوستانمون قبلا باهاش مواجه بوده و الان خیلی میتونه کمک و راهنماییتون کنه!

نظرات 326 + ارسال نظر
مرضیه.13.اصفهان چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 00:32

سلام راستش میخواستم ازتون یه راهنمایی بگیرم
دوست پسر من ازم خواسته باهاش خونه خالی برم،البته با شرایطی که خودم گذاشم.اون گفته که بریم خونه دوستش،منم میترسم ازاینکه دوستش بفهمه و به کسی بگه چون کاملا منو میشناسه
حالا من چه جوابی بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کسی بفهمه یا نفهمه شو کاری ندارم. ولی این که میگی با شرایطی که براش تعیین کردی قراره خونه خالی همو ببینید خواستم بگم توی خونه که بری دیگه شرایط و اینا ممکنه فراموش بشه. شوکه نشی یه وخ

یکم خویشتن داری کن نرو. اگر اتفاق ناخوشایندی برات بیفته تا سال ها زندگیت تحت تاثیر قرار میگیره

روسا-19-مشهد دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 14:48

سلام اقا منصور یکی بدجور خاطرخوامه میشه راهنماییم کنین که چطور باید امتحانش کنم چون غریبه ست نمیشناسمش فقط تلفنی باهمیم اما یکبار با مامانمم حرفیده گفته میخوادبیادخواستگاریم به نظرتون اصلا اینجور ازدواجا درسته شما مردین به هرحال بهتر میفهمین ممنون میشم اگه کمکم کنید من روسا 19 ساله از مشهد هستم.ممنون.

لطفا سن پسر هم بگید

بهتره یه مدت باهم باشین تا بیشتر با خصوصیات هم آشنا بشین

ملیسا دوشنبه 6 شهریور 1391 ساعت 19:03

سلام داداش منصور من ٣ماهه با ی پسری دوست شدم خیلی دوسم داره (اینو مطمئنم) منم خیلی دوسی دارم ولی از ترس این ک خانوادم بفهمن هی دم ب دیقه تصمیم میگیرم باهاش بهم بزنم ولی واقعا نمیتونم چی کار کنم در ضمن ٢١سالشه عمران میخونه نمره هاشم تو سایت دانشگاه رمزشو گرفتم چک کردم عالیههههه چی کار کنمممم؟؟؟؟!!! تو رو خداااار ی راه حل بده

دقیقا متوجه نشدم برای چه کاری باید راه حل بدم. راه حل برای جدا شدن ازش. یا راه حل برای یه دوستی مخفیانه؟

پریوش 20اهواز دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 14:10

سلام من دختریم درنزدیکی شهراهواز 17ساله که بودم بایکی از بستگان رابطه داشتم بعدش به امید اینکه ازدواج میکنیم رابطه ی جنسی برقرارشدمن خودم نمیدونستم رابطه چه خبره وممکنه چی بشه چون اون گفت چیزی نمیشه درضمن شهر ما خیلی کوچکه وهمه همدیگه رومیشناسن وخلاصه طوری شد که همون موقع خون دیدیم وبعدمدتی رابطه قطع شد و رابطه خانوادگیمون هم که بگیم خراب شد یعنی شکرراب شد وحتی اگه بخوایم ازدواج کنیم غیرممکنه خانوادها بزارن والان خواستگاردارم وخانوادم اصرار دارن جواب مثبت بدم نمیدونم چیکارکنم وجرات وهزینه دکتررفتم هم ندارم نمیدونم چیکارکنم شبانه روز فکرم مشغوله دارم دیونه میشم توروخداتوروحضرت معصومه کمکم کنیدکه چیکارکنم خیلی میترسم بخاطراینکارااگه خانوادم بفهمن کشته میشوم منتظرجوابتونم ممنون

سلام. رابطه کامل داشتی یا جزئی بود که فقط خون دیدی؟ اگر فقط همون یه مورد جزئی بوده و بعد از اون دیگه اصلا از جلو سکس نداشتی شاید پرده ات فقط اون موقع آسیب دیده و توی این مدت هم خود به خود ترمیم شده باشه و چیز مهمی نیست. پیش دکتر زنان برو یه معاینه ات کنه بهت میگه مشکلی وجود داره یا نه

هستی/18/ پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 12:32

بنظر من کسی که هنوز کاملا مشخص نشده باهم ازدواج میکنند یانه نباید به همسرایندش خیانت کنه پسرودخترش هم فرق نمیکنه.

سیما*23* یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 15:27

سلام.من یه سوالی از آقایون داشتم.اگه دختری که دوسش دارید بهتون بگه خواستگاری داشتم با موقعیت خوب از نظر مادی و خانواده راضی بودن....دلی من اجازه ندادم بیاد.چی جواب میدید؟(اگه بخواین باهاش ازدواج کنید)
ناراحت میشید یا خوشحال؟

من به شخصه مخالف قول ازدواج دادن به دختر هستم. اونم برای آینده ای که هیچیش معلوم نیس. اونم این مردمی که شب میخوابن صب بیدار میشن نظرشون عوض میشه. بنابراین من پیشنهاد میکنم به دوست دخترم که اگر کیس خوبی برای خواستگاری اومد حتما به ازدواج باهاش فکر کنه

زهرا/۲۱/تهران پنج‌شنبه 6 مهر 1391 ساعت 12:50

سلام ..من تا 6ماه پیشم دختر بودم یعنی وقتی رفتم دکتر زنان اینو بهم گفت.. دانشجوی سال اخر کامپیوترم نمیدونید چقدر از زندگی سیرم همش بخاطر اینه ک همش از این شاخه به اون شاخه میپرم اما الان 9ماه ک فقط با یکی دوستم میخوام باهاش بمونم من باهاش رابطه کامل دارم خیلی کنترلم میکنه اما دوستم داره تا حالا مستقیم حرفی از ازدواج نزده اما تا 1 سال دیگه شرایط ازدواج واسش جور میشه من قبل دوست شدنم باهاش دختر بودم اما چون هفته ای دو بار عشق بازی داریم با اینکه پردم ارتجاعی میگم حتما اسیب دیده میترسم خدایی نا کرده از هم جدا شیم این اینده نا معلوم اذیتم میکنه من خانواده ام به شدت به مسائل حساسن اگه ازدواج نکنیم واقعا نمیدونم چکار کنم.....

یلدا29شیراز پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 18:52

به من اس بدید

پریوش/20/اهواز چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت 21:48

سلام مرسی ازجوابتون خب من میترسم برم معاینه خیلی میترسم که دکتربگه پرده ات رو ازدست دادی اونموقع چی

خب برای اون هم یه فکری میکنیم. شاید هم بهت بگه همه چی روبراس و دیگه خیالت راحت بشه و از این استرس در بیای. پس حتما برو

مریم پنج‌شنبه 28 دی 1391 ساعت 10:39

سلام ..اگه میشه تورو خدا زود جواب منو بدین..دارم دیوونه میشم..
من نزدیک 20 سالمه حدود 1 سال و نیمه با دوست داداشم که 27 سالشه دوستم ..حدود 2 ماه پیش پردمو خیلی اتفاقی زد واقعا همچین قصدی نداشت و منم در شرف ازدواج با یکی دیگه بودم
ولی به دلایلی با اون شخص فعلا ازدواج نمیکنم ..
دوستم خیلی پولدار و معروفه و خانواده ما هم همینطور ولی نه در حد اونقدررر بالا ..چون پدرم وقتی وضعش خیلییی خوب بود چند تا اشتباه کرد ولی خداروشکر دوباره همه چی درست شد..
من دوست دارم فقط باهم دوست باشیم ولی اون با خودش فک میکنه من قصد ازدواج با اونو دارم و واسش میخوام نقشه بکشم ولی اصلا اینطور نیست
همش میترسه من حامله شم واسه همین میگه توی این چند ماه باید پردمو ترمیم کنم همه هزینشم از خودش بده ولی من دوست ندارم و خودم پولشو دارم ولی میترسم آخه پدرم با خیلی از دکترا اشناست و 5 تا از فامیلای نزدیکم دکترن میترسم آشنا در بیان و من و بشناسن نمیدونم چی کار کنم ..تورو خدا کمکم کنین بگین چیکار کنم؟؟؟

تهران هستی؟

[ بدون نام ] شنبه 7 بهمن 1391 ساعت 21:49

ازسن 13سالگی دوست پسر داشتم فقط دوستی ها.15سالگی محبت یکی به دلم نشست...فراری بود مامورا دنبال جاش بودن سر جریاناتی زمانی که فراری بود باهاش بیرون میرفتم وسکس داشتیم از روی عشق بود........همون زمان پسر عمم خاطرخوام بود به رفت وآمدم شک کرد واومد تو راه مدرسه کیفمو زد وگوشیمو داد دست بابا ولو رفتم اونم چون دنبالش بودن نمیتونست بیاد سراغم خلاصه اوضاعی بود....دوباره گوشی اومد دستم وباهم حرف زدیم .من اون زمان با دختری دوست بدم اونم با پسری بود که الان اون پسر شوهر یکی دیگه از دوستامه..من یه بار با دختره رفتم سر قرار دوست اون پسرم اومد اون زمان دوست من دست پسره طلا داشت وشرط گذاشته ود اگه من با رفیقش دوست بشم طلا رفیقمو میدش...بچه بودم بخاطر خوبی کردن به دوست با اون دوست شدم طلا اونو که نداد حلقه ها ازدواج مامانم پیشم کش رفت....خلاصه میگم طولانیه.خلاصه اونی که من دوستش داشتم یه آدم خلاف شناخته شده بود که توزنگیش با هیچ دختری نبود اینو از کسای دیگه شنیدم وهمه تعجب میکردن که بامنه .قیافه هم نداشت من خودشو خواستم...دوستم فهمید بهش خیانت کردم بدونه اینکه به من بگن برا من تله گذاشت من و اون پسر دوستای مشترک داشتیم ویه روز خونه اونا بودیم که اتفاقی که نباید می افتاد افتاد البته قبلش بگم با این پسر جدیده سکس داشتم و چند بارم منو لخت کرد وازم فیلم گرفت حتی گریه هام وچاقو که تو پهلومه باید مشخص باشه...عشقم اومد تو اون خونه ونمیدونم چرا جای اینکه منو از اون خونه ببره نوبتی بهم تجاوزکردن یعنی حتی دلش برا گریه هام نسوخت....بازم باهاش موندم ونتونستم جریان فیلما روثابت کنم که رفتن من به اون خونه به دلخواه من نبود.......هنوزم باهمیم این چیزا که گفتم مال دوسال پیشه..........تابستون طرفم دستگیر شد بخاطر فراری بودنشه و3ماه زندان بود من پاش موندم آدم شدم.....خیلی زیاده الان اون 28سالشه ومن 18.نه کار داره نه پول نه هیچی واسه جریان اون روزواون خونه همش ازم حلالیت میخواد مواد زده بودخانوادش عکس منو دیدن وداداشاش خیل باهام خوبن......من تا حالا موندم بعد این چی کنم همتون کمک کنین 7ماه باهاش سکس نداشتم بنظرتون باهم صیغه بخونیم چون اون شرایط ازدواج نداره فقط میخوایم کنار هم باشیم

الان آدم خوبی شده پسره؟ تضمینیه؟
فقط میخوای باهاش دوست باشی؟ اگر باهات ازدواج نکنه مهم نیس برات؟

سارا/27رشت چهارشنبه 18 بهمن 1391 ساعت 03:26

سلام آقامنصور,من امسال. اردیبهشت عقدکردم بعد چندهفته شوهرم ازم خواست برم خونشون که اصرارکرد شب بمونم,منم با نارضایتی موندم,ازم سکس خواست مجبورشدم چون میگفت حتما باکره نیستی,خلاصه همه چی تموم شد بعدش بهم گفت تو باکره نبودی ,همش بهم شک داشت حتی زمانی که پیشش بودم میگفت چرا همه نگات میکنن؟چراهمه دوست دارن؟خلاصه انقدر عذابم داد که الان ,3ماهه جداشم ازش,انقدرمتنفرشدم ازش که دلم میخواست خفش کنم خداروشکرمیکنم خداروشکرمیکنم که زود اخلاق گندشو نشون داد
همه بهم میگن کار درست رو انجام دادم اوایل خیلی از وضعیتم ناراحت بودم که چرا واسه من باید چنین چیزی پیش میومد ولی الان ذهنم خیلی باز شده میگم حتما مصلحتی در کار بوده
به همه میگم هیچ چیز بالاتر و بهتر از آرامش تو زندگی نیست,همه خوشبختیا به شوهرکردن نیست,مهم اینه که آدم خودش انسان واقعی باشه
ممنون از اظهار نظرهاتون

درود بر تو
ای کاش میشد بدون تجربه کردن به این موضوعات پی برد. ولی حیف که مردم ما به نصیحت کسی گوش نمیکنن و باید خودشون حتما تجربه کنن تا باورشون بشه

سپیده 21 کرج دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 13:06

سلام من با پسر یه آشنامون دوستم اون بندرعباسه میگم آشنا یعنی دوتا خانواده همدیگرو کامل میشناست.هفت سال از من بزرگتر.دوسال پیش هم باهاش حرف میزدم ولی عین یه داداش راهنماییم میکرد ولی همیشه شوخی میکرد میگفت میگیرمت.حالا امسال جدی گفت میخوامت ولی تا عید بهم فرصت بده.قبلا با یه پسر ودم که خودشم میدونست ولی در کنار این خیلی آرامش دارم.فقط یه چی بعد یه مدا که رابطموت خیلی خوبه یهو نه زنگ میزنه نه جواب میده هرچی من بیشتر نازشو میخرم دورتر میشه ولی بعد خودش میزنگه میگم چرا قهر کردی میگه قهر نبودم نمیدونم چرا خواستم تنها باشم حس میکنم دوسم نداره دو تا خانواده خبر دارن هیچ وقت هم حرف س ک س ی نمیزنه البته من خودم چندتا عکس براش فرستادم ممکنه سرد شده باشه ازم؟

سپیده 21 کرج دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 13:26

تو رو خدا جوابمو بدید راستی دوستم الان کار ثابتی نداره به خاطر شغلش گفت تا عید فرصت بدم ولی هنوز با این وضع مالی هیچ کار نکرده اگه باز مهلت خواست چیکار کنم؟بعدم تو این 11ماه سرجمع 5ماه با هم نبودیم چون اون همش کات میکنه تو رو خدا کمکم کنید

شما علی الحساب تا عید صبر کن ببین چی میگه
اول باید ببینی واقعا تصمیمش برای ازدواج قطعی هست یا فقط حرفشو زده! آخه دو صد گفته چو نیم کردار نیست

بعد اگر مطمئن شدی تصمیمش جدی هست میتونی یه چند ماه دیگه هم اگر خواست بهش وقت بدی. مثلا 2-3 ماه بیشتر.

ولی بیشتر از اینا دیگه صلاح نیست. چون این روزا آدما زیاد رو حرفاشون نمیمونن. مگر اینکه ازش بخوای یه جوری بهت ثابت کنه که واقعا میخواد با تو ازدواج کنه. مثلا از طریق خانواده اش اقدام کنه. از خانواده تو مهلت بخوان. حلقه بخره و از این جور راهکار ها.

نصیبه - 18 - تهران چهارشنبه 25 بهمن 1391 ساعت 11:13

سلام. با یکی 3ماه پیش دوست شدم که واسش یه مشکلی پیش اومد الان چندوقته جوابمو نمیده قصدشم ازدواج بوده به نظرشما چشه؟

ما البته غیبگو نیستیم شما بهتره صبری کنی جوابتون بده و ازش بپرسی چشه

ولی تجربه نشون داده این مدل تصمیم ازدواج داشتنا، توی این مدت کم دوستی، اونم تو سن های پایین، با عرض معذرت چیزی شبیه کشک هست و نباید جدی گرفتش! حالا که طرف غیبش هم زده!

سارا جهانی/27/تبریز یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 13:40

سلام. من 27 سالمه. تا جند ماه بیش با یکی دونفر ارتباط نزدیک داشتم. البته طوری نبود که اسیب بینم. 6 ماهه که این ارتباط ها رو با راهنمایی و هشدار یک مرد که تو جت باهم اشنا شدیم قطع کردم ولی الان هوس ول کنم نیست. برای اینکه این حسم کم بشه اون بیشنهاد میده که تلفنی صیغه بخونیم و تلفنی حال کنیم که این موقع من خودارضایی میکنم. البته بیشتر بخاطر حال من میکه تا کمتر این حس رو داشته باشم. ولی من بازم اون حس رو دارم و ول کنم نیست. بعضی وقت ها شدتش اونقدره که نمیتونم به کارم برسم و کریه می کنم. من میخام اون حس رو نداشته باشم و راحت زندکی کنم اما نمیشه بی اختیار این حس میاد سراغم و کلافه ام می کنه. حالا نمیدونم جیکار کنم از این حس خلاص شم. لطفا راهنماییم کنید. با تشکر

چرا میخوای این میل رو سرکوب کنی؟ برای هر کاری یه راهی وجود داره

امکان ازدواج دائم اگر نداری ، میتونی با یه پسری که شرایط مناسبی داره تو شهر خودتون آشنا شی و برید محضر صیغه موقت براتون بخونه و همچنین صیغه نامه هم بهتون بده که رسمی باشه و مشکلی پیش نیاد.

اگر هم خودت نمیتونی یه کیس مناسب پیدا کنی برو به یه روحانی معتمد مردم شهرتون این مسئله رو بگو و از اون بخواه که اگر یه کیس با شرایطی که تو میخوای پیدا کرد بهت معرفی کنه تا باهم ازدواج موقت کنید

آخر سر اگر فقط میخوای این میل سرکوب بشه باید هرچیزی که باعث میشه فکرت به اون سمت بره رو از جلوی چشمت دور کنی. مثلا فیلم سکسی یا کلا هرچیزی که باعث میشه فکرت به اون سمت بره. این قدم اوله

آزاده-24سال-تهران شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 11:56

سلام. من تا حالا رابطه دوستی برای صرفا عشق و حال (و سکس) با پسری نداشتم و همه دوستیها به قصد آشنایی برای ازدواج و بدون رابطه جنسی (نهایتا در حد لب گرفتن) بوده.
یه پسری که آخر هوسبازی و دختر بازیه بهم پیشنهاد دوستی برای عشق و حال داد و گفت اصلا قصدش ازدواج و رابطه علطفی نیست. منم قبول کردم. لب گرفتیم و یه کم دستمالی کرد منو (خیلی کم). یه چند باری زنگ زد و اس داد. ولی دیگه تحویلم نمیگیره. یعنی فقط هر وقت خییییلی بیکار بشه بهم ی زنگ یا اس میزنه و از هر 10 تا اس که من میدم یکی رو جواب میده. با اینکه خودش خیلی مشتاق بود برای رابطه و عشق و حال ولی نمی دونم چرا اصلا پیگیر نیست. نکنه برای اینه که من دارم زیاد بهش گیر میدم و توجه و اشتیاق هم نشون میدم؟ این جور پسرهای دخترباز رو چطوری باید نگهشون داشت و چطوری باید رفتار کرد تا حس آویزون بودن دختر بهشون دست نده و اشتیاقشون حفظ بشه؟ باید بهش بی محلی کنم و تا خودش زنگ یا اس نزده کاری نکنم؟ یا اینکه این طرف خیلی جاهای دیگه دختر داره و وقت برای من نداره و بهتره کلا بیخیالش شم؟ بعیده این دخترباز با یک لب گرفتن عطشش خوابیده باشه. گیج شدم!!!!

ببینم ایشون کاملا متوجه شده شما در مورد مسئله سکس راضی هستی و مشکلی نداری؟

کجا همدیگه رو دیدید که میگی دستمالی و لب و اینا داشتید؟ کار بیشتری هم میتونست بکنه اونجا که نکرد؟ پیشنهاد نداده بری خونشون؟

خب احتمالش که خیلی زیاده ایشون علاوه بر شما با یک یا چنتا دختر دیگه هم باشه. توی مکالمات تلفنی و اس ام اساتون چی میگید؟ حرف های جنسی هم میزنید؟ پیشنهادی چیزی نمیده بهت برای قرار ملاقات و داشتن رابطه جنسی؟

و سوال آخر هم از روی کنجکاوی خودمه. میتونی جواب ندی. چی شد که تصمیم گرفتی تن به رابطه جنسی یا به قول خودت عشق و حال بدی؟ در حالی که میگی قبلا توی دوستی هات از انجامش خودداری میکردی. اونم با همچین پسری دوس شدی که میدونستی کاملا از اون ور بوم افتاده؟

المیرا-19-قم شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 14:41

چی کار کنم که به دوست پسر اجتماعی وابسته نشم

رابطتتون نباید خیلی زیاد و صمیمانه باشه. یعنی زود زود نبینید همو. زود به زود تماس یا اس ام اس نداشته باشید. خیلی باهم صمیمانه صحبت نکنید. مثلا عزیزم و عشق ورزی و این چیزا تو مکالماتتون نباشه. اگر البته حسابی غیر از دوست اجتماعی بودن روی هم باز نکرده باشید !

رزگل 23 اصفهان یکشنبه 13 اسفند 1391 ساعت 21:20

سلام داداش منصور
من با پسر عموم نامزد کردم من واقعا دوستش دارم.اونم همین طور.نامزدم تو دوران مجردیش با یه زن بیوه صیغه بوده که از حرف و حدیثهای تو فامیل شنیدم باهاش هم در این مورد صحبت نکردمواسگذشتش مهم نیست مهم خودش مهمه اخلاقش خوبه چون یه شهر دیگه درس میخونه ازهم دوریم اصلا بهم وابسته نیست بنظر شما چون یه آقاین .میشه چون خیلی دوست دختر داشته بهم کم توجهی وبعضآ بی توجهی میکنه؟.چی جوری وابسته خودم بکنم ؟نامزدم28سالشه.ممنون

خب با توجه به سنش و چیزی که در موردش گفتی به نظر میرسه حسابی از نظر جنسی خودش رو سیراب کرده. اتفاقا به نظر من بد هم نیس. چون حالا دیگه با عقلش تصمیم گرفته برای ازدواج. نه با شهوت و احساسش

اما در مورد سوالت باید بگم آره میشه. اون قبلا عشقبازی هاشو ، sms بازی ها و تلفن زدنا و طولانی حرف زدنا رو انجام داده. شاید دیگه از این نظر سیراب شده باشه و این کارا براش کسل کننده باشه. درسته من یه مزیت این ازدواج رو گفتم. اما یه عیبشم بگم اینه که الان شما تشنه عشق ورزی از طرف همسرت هستی ولی اون زیاد تو این فاز نیست. این یه مقدار اوضاع رو نامتعادل میکنه. ولی اگر حس میکنی واقعا پسر خوبی هست و به خانواده و زندگی مشترکت اهمیت میده و اخلاق و رفتارش هم خوبه ، سعی کن با این مسئله هم یه جورایی کنار بیای. یا میتونی توی شهرتون پیش مشاور بری یه چند جلسه ای باهم صحبت کنید تا راه و روش زندگی با اینجور مردها رو هم بهت یاد بده

نمیخواستم این مسئله رو بگم. ولی یه تحقیق و بررسی هم بکن که مطمئن بشی دیگه صیغه میغه و این داستانا رو کنار گذاشته...

پرستو 18ساله اسلامشهر سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 15:05

سلام آقا منصور...
دوست پسرم سه ماه قهره آمارشو دارم با کسی دوست نشده فقط لج کرده و خیلی لجبازه کلی التماسش کردم که آشتی کنه اصلا انگار نه انگار
منم میخوام حرصشو در بیارم
برادری کن راهنماییم کن بگو چیکار کنم که اونم مثل من زجر بکشه دوسش دارم فقط میخوام قدرمو
بدونه

شایعه پراکنی کن که تو با یه پسر خوشگل و خوشتیپ دوس شدی. بعد که حسابی از شنیدن این خبر زجر کشید بهش بگو که شایعه ای بیش نبوده

ناشناس آشنا 21/22 ایران سرزمین من پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 00:42

سلام پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم تشکر فراوان از آقا منصور قیامت میدونم موضوع بی ربطیه ولی ببخشید چون میدونم سایتت اکثرآ دختران جوان هستن میگم .یه دوست مجازیم باشوهرش خیلی خوب بود طفلکی باردار شد برای کمک یه خدمتکار آوردن که شوهرشو حین خیانت میبینه اول ازهمه میخوام براش دعا کنین دوم اینکه آقا منصور هیچ جوره نمیتونه ببخشدش میخواد طلاق بگیره حالا بدبخت شوهر کار بدی نکرده ها گفته نه بابا من هرچقدر جوون باشی هم که به خاطر شرایطش غش کرده پسر خیلی عذرخواهی کرده ولی اون نمیتونه ببخشه
شرمنده باز

چه مدلی خیانت کرده که میگی کار بدی نکرده؟

ناشناس آشنا 21/22 ایران سرزمین من جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 23:30

سلام دوباره.هیچی وقتی دختره میخواسته مثلا بغلش کنه شوهرش مقاومت نکرده البته بغلش نکرده چون خانومش سر رسیده بوده و غش کرده شوهرش هم مدام میگه اینجوری که تو فکر میکردی نبود

یه بررسی بکنه ببینه اگر شوهرش تا به امروز تخلف دیگه ای غیر از این نداشته، یه فرصت دیگه بهش بده

رضا ارومیه 20 شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 21:23

من تو کلاس از یه دختره خوشم میاد
بعضی وقتا به هم خیره میشیم
بعضی وقتام بیخودی غروو می گیردش و نگاه نمی کنه
2 ترمه این مشکلو دارم
این غرورش اذیتم می کنه
نمی دونم برم بهش پیشنهاد بدم یا نه ؟؟
راهنماییم کنید

اگه بعضی وقتا بهت خیره میشه یعنی بدش نمیاد ازش. حالا غرور بحثش جداس. خب بری پیشنهاد بدی تکلیفت معلوم شه بهتر از اینه که تا 4 سال هی بهم خیره بشید

یکی مث بقیه/27/از فاضلابای همین حوال دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 02:18

سه سال با یکی دوس بودم واز اواسط سال 2 بوسیدن و بغل کردنش شروع شد(براساس مخ زنی خاص پسرا) اما اجازه ندادم جلو بره. بعدش اومد خواستگاریم و عقد کردیم راستش دلیل اصلی اینکه زنش شدم احساس گناه از همون یوسیدن و بغل کردنش بود. چند ماه بعد عقدم بالاخره بهش اجازه دادم سکس کامل رو داشته باشه اما هر بار این کارو کرد بیشتر ازش متنفر شدم و حس کردم قصدش از اول این بود که با من سکس داشته باشه. الانم از ازدواجم پشیمونم و ازش دوری کنم. همیشه میگم کاش هیچوقت باهاش دوست نمیشدم که کار به اینجا برسه.الان حس می کنم از کاه کوه ساختم ولی قبل عقدم می گفتم خیلی گناهام بزرگن.نمی دونم اما احساسم اینه که از چاله افتادم تو چاه

خیلی از ازدواج ها به خاطر فشار جنسی هست. دخترها باید حواسشون باشه از این نظر طرف رو حسابی بررسی کنن ببینن به خاطر فشار جنسی اومده زن بگیره یا نه اهداف دیگه ای از زندگی مشترک و تشکیل خانواده داره

asal15 tehran چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت 23:30

man 2 sale asheghe y pesaram avalesh ba dadashi khahari shuru shod kh dusesh daram aln 11mahe baham dustim a aval goft k sex goftam na zude ba kasiam kari nakarde budam mige vase ezdevaj mikhamet vali inaro bikh man 1 2mah pish bahash sex kardam behem goft parde nadari vagheanam nadashtam chon agae zade bud khun miumad vasam ajib bud chon kari nakarde budam hich hessiam nadashtam behem mige k mese jend hast neemidunam chie jaryan shoma midunin?

عجب پسر بی شعوریه. سریعا رابطه ات رو با همچین پسری قطع کن

ضمنا پرده انواع مختلف داره. بعضی پرده ها ارتجاعی هستن و پاره نمیش و خونی هم نمیاد. ولی اگر به دفعات از جلو سکس کنی ، موقع ازدواج، همسرت یا پزشک میتونن بفهمن قبلا رابطه داشتی. پس از همین الان رابطه رو قطع کن تا اون مشکلات پیش نیاد

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت 16:39

سلام من یه دختر 18ساله هستم از تهران 2سال با یکی دوست بودن ولی بعد یه مدتی بهم زدیم الان ولی باز با هم هستیم خیلی دوسم داره منم خیلی دوسش دارم میگه بریم خونه خواهرش که راحت باشیم ولی من میترسم کاری کنیم از رو احساسمون اون میگه هیچی نمیشه قول داده کمکم کنید مرسی

خب این که اصلا معلوم نمیکنه. قطعا یه ریسک هست این کار

شاید در بار اول هم کاری نکنه. اما اگر دفعات دیگه هم بخواید برید خونه خالی، اون وقت رابطه جنسی اجتناب ناپذیر خواهد بود

21 سالمه.البرز.فاطمه سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 13:14

سلام
با یکی تا دیماه دوست بودم که قصدمون ازدواج بود ولی بیکار بودو دنبال کارای بزرگه.کلی هم وام گرفت و و قسطاش مونده بود دیماه بدون هیچ توضیحی قطع رابطه کرد دیوانه وار دوسش داشتم.یه دوست پسر اجتماعی داشتم راهنماییم کرد که لایق عشقت نیستم و بی مسءولیته منم عقلانی که فکرکردم دیدم راست میگه اون حتی ولیتاین روزتولدم سال نو رو تبریک نگفت منم برای فراموشش کردنش همون دوست اجتماعی بودم ولی مرز رو خیلی رعایت میکنیم.تا اینکه تادو روز پیش دستم خورد شمارشو گرفتم اونم زد رو اشغال بعد اس داد و هنوز بیکاره خیلی رسمی شده (از الفاظ شما به جای عزیزم بکار میبره)ولی مثل قبلنا شب خیر گفت تا بعد ظهرش خوب بود دوباره جواب نمیده
دوستم28ساله است قبلن هم صیغه ایی داشته هم فراوان دوست دختر قبلنا هم بهم میگفت تو لیاقتت بیشتر از ایناهست من هیچی ندارم تو هیچی کم نداری و این حرفا.موندم چیکار کنم آیا واقعا منو واسه ازدواج میخواد؟یا من نباید دیگه دنبالش باشم .ممنون میشم از راهنماییتون

والا اینجور به نظر میاد که تورو برای ازدواج نمیخواد. نمیدونم چرا همچین فکری کردی

قرار نیس ما هرکی رو دوست داریم، اونم مارو دوست داشته باشه و دقیقا همون حسی رو بهمون داشته باشه که ما به اون داریم

به نظرم از فکرش بیا بیرون

شهین 1991 مشهد یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 18:49

سلام
پسری که درخواستهای تله سکسی یا مدام دنبال سواستفادست میشه قصد ازدواج داشته باشه
چه جوری میشه برخورد کرد که بفهمه همچین دختری نیستم و دیگه از این پیشنهادا نده من چندبار سیلی زدم بهش ولی از رو نمیره بی محلی جواب نمیده اخم وایناهم بی نتیجه است چون یه جورایی فامیلیم نمیخوام حرمت ها شکسته شه

تهدیدش کن که به پدر و مادرش اطلاع میدی. نه اینجور آدما اهل ازدواج نیستن. به جای مغزشون ، یه جای دیگشون فرمان میده

هانیه/15/یزد دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 16:15

راستشو رو بخوای من تا حالا نه با کسی دوس بودم نه هستم ولی یه نفرو خیلی دوست دارم واز هیچ طریقی نمیتونم بهش بگم به کسی هم اعتماد ندارم که بگم بهش بگه بعضی از رفتارای قبلانش یه جوری بود که فک میکردم من و دوستم داره ولی تازه گیا رفتار عادی داره نمیدونم کاری نکردم که ناراحتش کنم هرچیم سعی میکنم از ذهنم بیرونش کنم نمیشه اخه میگم پس رفتار قبلانش چی بوده ودلیلش چی بوده نکته جالبشم اینکه فهمیدم بهترین دوستش منو دوسم داره البته از کسی فهمیدم به نظرتون من چیکار کنم همینطور باز دوسش داشته باشم یا از ذهنم بیرونش کنم؟راستی از بهترین دوستشم متنفرم یه چیز دیگه تا حلا خیلی از ذهنم بیرونش کردم ولی تا دوباره میبینمش روزی از نو کاری از نو نمیشه چون فک میکنم از ته دلش البته بخاطر رفتار قبلش دوستم داره اون خوشگله تا حدودی ولی من نه این که خودم بگما دیگران میگن خیلی خوشگلم که حتی پسرای کرج(خونه خالم اینا که میرم)عاشقم شدن حالا چطور رفتاری داشته باشم که اگه از دستم ناراحته از دلش بیرن کنم من الانم نمیخوام با کسی دوست بشم حتی اون میگم ما فقط در حد تو کوچه خیابون و مراسمات همدیگه رو میبینیم

شما سنت برای دوستی و ماجراهای عاشقی کمه هنوز. ما همه توی اون سن این حس های عشقی رو نسبت به یه نفر داشتیم. ولی گذرا بوده. لزومی نداره حتما از هرکی خوشمون اومد باهاش دوست بشیم. رابطه های دوستانه و عاشقی توی سن شما دردسرآفرین هست. چون هنوز کاملا پخته و بالغ و باتجربه نشدید که بتونید تصمیم های درست بگیرید. و با توجه به اینکه محصل هم هستید حتما به درستون لطمه وارد میکنه. بنابراین سعی کن در برابر این حس صبور باشی تا بگذره بره

ساغر 24 پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 08:43

آقا منصور سلام خوبین؟من اندام خوبی ندارم و صورتم بانمکه قدم خیلی بلنده*175*هیچ خواستگاری ندارم یعنی قبلنا توسن17/18سالگی بودن ولی من هدفهام متفاوت بود ولی جدی از هر لحاظ دیگه عالی هستم وضع مالی و اخلاق و خانواده اهل دوست پسر واینام نیستم کم کم دارم نا امید میشم خیلی گنیاز دارم یکی کنارم باشه و از نظرعاطفی حمایتم کنه اکثرن که با روحیاتم جورن قدشون کوتاه تر از منه مامانم میگه مهم نیست ولی از نظر من مهمه.فقط یکیشون باهام هم قد که بسیاربسیارزیباست ولی ارتباط با خانمها رو خیلی آزاد میدونه و با صراحت اعتراف میکنه که نمیتونه از کارش دست بکشه بعضی ها میگن ازدواج کنه درست میشه ولی باز ته دلم راضی نیستم میخوام دیگه کلآ ازدواج نکنم چون به خاطرقدم فکرمیکنم هیچ پسری لیاقتش من نیستم

قد مهم نیس. من مواردی دیدم که شوهر قدش از زنش کوتاه تر بوده اما زندگی خوبی داشتن و مسئله قدشون هم برای اطرافیانشون عادی شده و توجهی رو جلب نمیکنه دیگه

اون کیسی که با صراحت به اون اخلاقش اعتراف کرده به درد ازدواج نمیخوره

اگر کیس خوب پیدا کردی ازدواج کن و مسائلی مثل قد و این چیزا رو بزرگ جلوه نده برای خودت. خیلی از دخترا هستن این روزا که در حسرت داشتن یک خواستگار سنشون همینجور داره میره بالا و بالاتر

علی 19رشت پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 09:02

سلام با یه دختری شانسی از طریق مزاحم تلفنی دوست شدیم سه سال ازم بزرگتره اخلاقمون کاملا باهم جوره فقط بعضی روزا بی حوصله و زودرنجه بعد خودش معذرت خواهی میکنه مشکل از کجاست ؟؟؟؟؟!!!!

دخترها 7 روز از هر ماه مسئله عادات ماهانه رو دارن که باعث میشه اخلاقشون همینجوری بشه که گفتی. اگر هرماه توی یه دوره 7 روزه دچار این حالات میشه علتش همین میتونه باشه و شما هم باید توی اون چند روز شرایطش رو درک کنی و باهاش نرم تر برخورد کنی

نیایش 20 شاهین ویلا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 09:11

سلام با یه پسری دوسال پیش دوس بودم واقعا عاشقم بود اولین دوست پسرم بود 7ماه تو مخم بود که ازم لب بگیره چندبار منو بوسید ولی فقط یه بار لب گرفتیم بعد به خاطر دعوا پدرو مادرش رفت شیراز منم باهاش قهر کردم بعد دوماه اومد شهرمون ولی دوست دختر داشت بعد دوسال باز باهم دوست شدیم عاشقم نیست خودش میگه دوسم داره دوسال پیش خواستگاریم اومد ولی بابام قبول نکرد والان ازم درخواست سکس میکنه نه واضح میگه منوتو قلبن زن وشوهریم /تلفنی/میگه من بچه میخوام /تل سکس/که با تشر جوابشو دادم
ولی دوسش دارم

چند سالشه؟ تحصیلاتش چقدره؟

خواهر داداش منصور 25 قم پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 10:18

ممنون از سایتت از اول همه رو خوندم واقعا چه داداش خوبی هستی سپاسگذارم واسه وقتی که واسه این همه دختر و پسر ساده ما میذاری

تمنا23ازخوزستان یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 16:41

سلام بچه ها اومدم اینجا بگم هر کس واقعا عاشقه بدون که غیرممکن وجودنداره فقط کافیه صبور باشه این یه امتحانه خدا بنده هاشو می سنجه

سام6 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 09:11

سلام اقامنصورعاشق شدم 23سالمه یه راه بذارجلوم ممنون؛

راه میون بر منظورته؟

6ماهه جمعه 20 اردیبهشت 1392 ساعت 14:12

سلام میشه جواب سام6 عزیز رو بدید منم همین مسءله برام پیش اومده
با این تفاوت که من عجول ترم آخه 21سالمه

دقیقا منظورتون چیه؟ راه برای چه چیزی؟

هرزه ی عشق"22"اهل سرای محبت جمعه 20 اردیبهشت 1392 ساعت 14:31

سلام انقدر آدمای جور واجور بهم گفتن دوسم دارن و با ابتدایی ترین امتحانم ضایعشون کردم از هرچی عشق و عاشقی بهم میخوره خودم 17سالم بود عاشق یه پسر شدم که البته هیچ وقت یه بارم نگاه گناه بیمون رد و بدل نشد از همین عشق وعاشقی های دوره نوجونی ........از بس فرکانس عوض کردم فلانی واسه ازدواج خوبه اون یکی خوبه این اخلاقش درسته اون یکی ظاهرش.خسته شدم
زندگیم بهم ریخته است
تصمیم گرفتم ازدواج نکنم
همه چیز که ازدواج نمیشه
دنبال محبت هستما ولی وقتی دلم هرز شده بهتر بیخیال شم
میشه یکم کمکم کنی ذهنم و زندگی مو قلبمو سر و سامون بدم؟
الن با یکی آشنام همه چیمو میدونه ادعا میکنه دوسم داره بهم میگم برادر و خواهر.میگه تا40سالگی زن نمیگیره از زن خوشش نمیاد میگه فقط تو رو دوست دارم از خواهرم بیشتر اخلاق و رفتارت بیسته بعضی وقتهام میگه تنها تو رو دوست دارم و تنها یه نفر و واسه ازدواج میخوام ولی نمیگه کی.میگه بذار نگم......به هرحال میدونم منم کاملا مطمءنم که با کسی در ارتباط نیست.1-آیا درست حدس زدم منو واسه ازدواج میخواد2-اگه پیشنهاد ازدواج بده آیا درسته از دوستی های قبلیم اطلاع داره موافقت کنم؟3-سه سال کوچکتر بودنش به نظرتون بد؟%خیلی با شعور و عاقله -تقریبا ازم عاقلتر-%
ممنون میشم راهنماییم کنید
تحصیلاتش هم داره درس میخونه واسه معماری مهندسی من خودم به دلیل مشکلاتی دانشجو انصرافیم

ببخشید نامفهمومه برام. نمیتونم نظری بدم. این که خودش گفته تا 40 سالگی نمیخواد زن بگیره. پس شما چرا دنبال ازدواج باهاش هستی؟

نیایش 20 شاهین ویلا یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ساعت 12:37

سلام
ازم واضح درخواست سکس کرد ببخشید خجالت آوره گفت از پشت باهام باش بعد یه مدت باهم ازدواج میکنیم..............نمیدونم چی باعث شد که چنین پیشنهادی بهم بده دوسال از خودم کوچیکتره من و اون جفتمون دیپلمیم.اصلا آشنایی ما سر تجدیدیاش بود من بچه زرنگ و باهوش اون خنگ البته از لحاظ اجتمایی خیلی زرنگه همسایمون بودن از اول راهنمایی بهش درس میدادم
ازش حالم بهم خورد
بهش گفتم خفه شو کثافت ازت بدم میاد بیشعور
چی خیال کردی من باهات ازدواج کنم جنازمم نمیزارم رو شونت
به یکی که ازش حساب میبردم آبروش بردم هرچی فحش بلد بود بهم اس داد
خیلی ممنون
واسه وقتی برامگذاشتی

خب حالا خدا خیرش بده که رک و راست هدفشو بهت گفته. بعضی پسرا که با هزار ترفند و تملق و چاپلوسی دختر رو فریب میدن واسه این کارا. یعنی اولش نمیگن. بعد دختره یهو به خودش میاد میبینه چه ها که نکرده. شما هم تکلیفت مشخصه. حالا که اون واضح گفته چی میخوام، شما اگر فکر میکنی کیس مناسبی نیست برای دوستی و ازدواج پس از فکرش بیا بیرون

هرزه ی عشق"22"اهل سرای محبت سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 20:57

نه من دنبال ازدواج باهاش نیستم فقط کنجکاوم بدونم اون منو به چشمی میبینه همین
داداشم دوسش دارم خیلی آقاست

جواب سوالایی که تو کامنت قبلیت پرسیده بودی:

1- احتمالش زیاده که حدست اشتباه باشه
2- نه معمولا مشکل ساز میشن اینجور ازدواجا. مگر اینکه مطمئن شی آدم با فهم و شعور و با منطقی هست.
3- نمیشه گفت بده. ولی اگر لااقل هم سن بودید بهتر بود

اگر 19 سالشه زیاد رو حرفاش حساب باز نکن. شاید داره خودشو آدم خوبی جلوه میده تا کم کم بهت نزدیک بشه و...
اینم یکی از ترفندهای پسراس که بعضا ازش بهره میبرن
ضمن اینکه شایدم آدم خوبی باشه

نیایش 20 شاهین ویلا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 21:41

اینا رک نگفت انقدر زدم توصورتش تا زبون باز کرد همون طور که گفتم اولین دوست پسرم بود که عقل و شعور نداشت منم حسابشو گذاشتم کف دستش
اصلا بهش فکر نمیکنم که بیام بیرون اون یه حیوون صفته
ممنون که وقت میذاری
جوابمو دادی

یه غریبه پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 15:54

نظرات رو خوندم چقد تلخ زبونت آقا منصور
خب همشون اشتباه داشتن ولی چه خوب میکردی اگه ملایمت به خرج میدادی
ولی اکثرن منطقی جواب دادی اکثرن دور از دین و اسلام
نمیشه تشویقشون کنی به خدا روی بیارن؟؟

اینجا سه صفحه داره. این صفحه اکثر کامنتاش برای حدود 5 سال پیش هست. الان خیلی با تجربه تر شدم و بهتر راهنمایی میکنم. به صفحات شماره 2 و 3 هم سر بزنید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 21:11

سلام شما روانشناسی خوندید؟
اهل کجایید؟؟
چند سالتونه

من اهل ایران هستم. نه روانشناسی نخوندم. یعنی اکتسابی نمیدونم اما ذاتا یه چیزایی از رواشناسی میدونم. من که بالای صفحه نوشتم که به چه منظور این صفحه رو ایجاد کردم. 28 سالم هست

هلن 50 جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 17:15

من همیشه به هرکی دل سپردم ازش یه خاطره برام موند
سلام شوخی کردم
من شادی20ساله ام از تهران
خواستم به تمام عاشقا بگم مشکل فقط یه چیزه شما یه نفر بت میکنید پرستش میکنید
ببخشید ولی گور پدر تمام عشق و عاشقیا
هیچی دستتونو نمیگیره دنبال چی هستین عشق که این اسمش عشق نیست.
دنبال چیزی نیست خب خدا اون نازنین پدرتون براتون حفظ کنه قید همه چیو بزنید پاشید از فکرش بیاید بیرون هی اشک و آه و ....جمع کنید با اولین آهنگ پاشید رقص و پایکوبی راه بندازید جوونیتون هدر ندید با این چیزا خودتونو دید چقدر خسته و پیر به نظرمیرسی ول کن دیگه برید مسافرت غش غش بخندیدهرچیزی که یاد اون میفته بریزید دور خوش باشید این برای عاشقا (بهش فکر نکنید)
برای این دوستی هام دم یه پسر گرم صفحه قبلی گفته پسرا فقط دنبال ارضا خودشونه
میگن شباهت پسرا با موشه اینه همشون دنبال یه سوراخن ببخشید من انقدر رکم پس دختران عزیز و گلم بیخیال دوستی های خیابونی و تل و...اینا شید ...الکی پاک دامنی و حیاتو سر پسر نده که اصلا ارزش نداره میدونم میگی دوسش داری ولی دل بکن خودتو بدبخت نکن
پسر و دختر ایرونی میدونم مملکت داغونتون کرده صبور باشید و از یاد خدا غافل نشید
این چیزا مثل مواد بدتر گند میزنه به زندگیتون

هرزه ی عشق"22"اهل سرای محبت شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 22:18

واقعا؟؟؟؟؟؟؟همه 19ساله ها اینجورین؟؟؟؟؟؟!؟!
خوب شد بهم گفتینآ خیلی سپاس گذارم
اگه اطلاعات دیگه دارین بگین خوشحال میشم
ممنون من واقعا ارتباط بسته با جنس مخالف دارم و نمیشناسمشون

قبلش بگم من چون منظور سوال اولت رو توی کامنت های قبلی متوجه نشدم اشتباه جواب دادم. گفتی این پسره بهت گفته فقط به فکر ازدواج با یک دختر هست. اما اسم اون دختر رو بهت نمیگه. میخوای بدونی اون دختر شما هستی یا نه؟ به نظرم بله منظور ایشون خوده شما هستی


و اما در مورد این سوالت: اشتباه نکنید. همه 19 ساله ها اینجوری نیستن. اکثرشون اینجوری هستن. امکانش هم هست یه نفر با سن 16 سال بلوغ عقلیش بیشتر از یه آدم 25 ساله باشه. ولی خب اینا نادر و کمیابن


شما باید بگی هدفت از رابطه با ایشون چیه و تا چه حد میخوای پیش بری تا من راهنماییت کنم. اگر توقع ازدواج داری که من درصد خیلی کمی برای این اتفاق قائلم.

بد بخت.20،لطراف بوشهر چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت 00:48

دوسال هشت ماه یهپشرو دوست دارم اونم منو میخواد چند بار باهم رابطه داشتیم اما در حد سکس نبوده.الان سه ماه رابطه نزدیکی نداریم اجازه نپیدم.باباش راضی بهازدواجمون نیت خانوادمم میگن باید باباش بیاد چکار کنم.مرسی

لطفا درست تایپ کنید. چند بار خوندم تا فهمیدم چی نوشتی

خب خیلی کلی گفتی قضیه رو. منم کلی جواب میدم که بله باید حتما باباش راضی بشه و بیاد. علت عدم رضایت پدرش چیه؟ سن پسر و شغل و تحصیلات و وضعیت سربازیش هم بنویس

هرزه ی عشق"22"اهل سرای محبت چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت 14:29

خیییییییلی عاقله یعنی اندازه یه مرد40ساله درک و فهم داره
فوق العاده منطقیه هیچیی یعنی فعلا دوتا دوستیم عین دوتا دوست دختر بعضی وقتها که از دنیا سیرم یا دلم گرفته یا هرچی دیگه همیشه پیشمه
خودش میگه عاشقمه میگه خیلی گلی اولا فقط میگفت آجی الان در روز یه بار اونم در جواب داداشی گفتن منه
بعضی وقتها هم یه چیزی که مثلا میگم خوشش میاد میگه تموم شد مال خود خودمی
چهارماه باهاش آشناهم هیچ وقت هیچ وقت پا از گلیمش درازتر نمیکنه
سربه سرش میذارم میگم فلان دختر رو دیدی میگه بابا گناه نگو
باهم نماز میخونیم حتی صبحها پامیشه سریع اس میده اذان بدو بریم نماز.
یه شهر دیگه است دانشجو خیلی هم زرنگ و باهوشه.همه چیش به جاست درس میخونه ورزشش و میکنه
خلاصه خیلی آقاست
اینا رو گفتم تا بدونم میشه بعد این مدت اخلاقش عوض بشه و قصد سواستفاده داشته باشه

حتی آدمای بهتر از ایناشم همچین رفتارشون عوض میشه که شوکه میشی. این که چیزی نیس. ولی باید احتمالات رو در نظر گرفت. مثلا درسته که امکانش هست اما شاید احتمالش کم باشه. ولی در هر صورت دل بستن ریسکه. چون پای قلب و روح و روان آدم در میونه. اگه ضربه ببینن تا آخر عمر دردش کم و بیش تو سینه ات میمونه

حالا چه اصراریه شما دل ببندی. در همین حدی که دوست هستید ادامه بدید باهم. اگر واقعا هدف ازدواج نداری و فقط میخوای ببینی حسی که اون بهت داره چیه ، با این توضیحاتی که دادی به نظرم پسر خوبیه. پس حالا که این رابطه حس خوبی بهتون میده ادامه اش بدید ولی بازم میگم بهتره دل نبندی و حسابی باز نکنی روی این رابطه. مثلا با خودت بگی دیگه تا ابد این پسره مال خودمه و باهام میمونه. اینا رو هیچ وقت به خودت نگو

سپیده 21 کرج جمعه 3 خرداد 1392 ساعت 09:20

سلام مجذ
دوستام میگن خب دست اونم نیست اوضاع اقتصادی بهم ریخته است میگن تو بلد نیستی مردو به چالش بندازی اونجوری اون فاصله میگیره کم کم روابطون کمرنگ میشه راست میگن ولی خب اون وقتی بعد 20روز یه ایمیل میده میشه من باهاش دعواکنم بگم 20روز قبل فلان اتفاق افتاد توچرا قهر کردی حالامن قهرم
چونبندر عباس زندگی میکنه از هم دوریم من چی جوری به این خودمو اثبات کنم ؟!2*چیکار کنم تو رابطه تنبل نشه فکرکنه من همیشه براش هستم؟!راستش واسه همین رفتم چت روم که یادبگیرم در دسترس نباشم ولیییییییییی سر این اصلا نمیتونم جوری رفتارمیکنه عین یه ماهی همش منتظرم فرار نکنه میشه بهم یاد بدین اگه شد با یه مثال چیزی

قبلا کامنت گذاشته بودی؟ من نمیبینمش. چون گفتی "سلام مجدد" میپرسم

سپیده 21 کرج یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 17:09

بازم سلام آره هههه بهمن 91
ولی الان یه جورایی مشکلم حل شده
انگار بعد این کامنت جذبش کردم
زنگید کلی معذرت خواهی و اینا گفت کار پیدا کرده ماشین گرفته قسط هم داره ولی کم مونده گفت باباش مریض بوده نمیتونسته الان هم باباش بستری شده... میگه فلان که نمیتونم بیام تو بیا گفتم ننننننننننه من دخترم تو باید بیای الان که چند روزه مثل قبل شده گفتم همش کات میکنی میری گفت دیگه نمیرم شاید باور نکنید ولی همون چت روم رفتنم باعث شد خیلی اخلاقم باهاش تغییر کنه قبلنا هر دقیقه میگفتم دوسش دارم حالا خودش میگه دوسم داری میفهمم خودش بیشتر خوشش میاد نمیچسبم بهش
بازم بگید شما چی جوری باهاش رفتار کنم 28 سالشه کامنت های قبلی جواب داده بودید شماهم28سالتونه خیلی خوبه که روحیات یه پسر همسن هم هستید بدونم
فقط الان بامشروب خوردنش مشکل دارم وقتایی که مشکل پیدا میکنه میخوره خودش میگه کم ولی دوس ندارم نمیدونم چی جوری مطرح کنم یا بیخیالش شم وقتی همچی رسمی شد بهش بگم خود پدرمم هم میخوره ها ولی تفریحی ولی من خودم خوشم نمیاد

تحصیلات شما چقدره؟

توی چت همو پیدا کردید؟

کلا هدف از این رابطه چیه؟ قصد هردوتون ازدواجه؟

تا چه حد شناخت داری ازش؟ که بتونی رو حرفاش حساب کنی

حالا چرا میخوای اونو از دست ندی؟ چیز خاصی داره که بقیه پسرا ندارن؟

سپیده 21 کرج سه‌شنبه 7 خرداد 1392 ساعت 10:26

سلام آقا منصور شرمنده قبل این کامنت یه کامنت دیگه گذاشته بودم ولی مثل اینکه ثبت نشده
گفته بودم من براتون قبلا کامنت گذاشتم
همون آشنامون نه کار پیدا کرده نه چیزی از پدرش هم شنیدم مامانش هم مخالفه تو ماه شاید یه ایمیل بده فقط فرداش جواب ایمیل منو هم نمیده گفته بودم از این وضع خسته شدم رفتم تو چت روم با آقا پسر فقط یه دوست ساده شدم اونم راهنماییم کرد دیگه بهش ایمیل نده زنگ نزن اس نده که بی جواب باشه اگه بخواد خودش میاد پس لازم نیست ناراحتش باشی زندگیتو کنو منتظرش نباش .بعد اون سلام مجدد کامنت دادم
ممنون

بدبخت 20.بوشهر چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت 02:14

چند سال سلام .خوبی داداشی ببخشید بد تایپ کردم.قبل اینکه پسره منو بخواد پسر عمه ش خواستگارم بوده بعدچند وقت به پسر عمه ش جواب رد دادم .بعد. قتی عمه ش فهمید پسره منو میخواد رفت وبه باباهه گفت بایداجازه ندی چرا پسر منو جواب رد داده.ولی الان باباهه میگه با ممان من مشکل داره.ستش 24.دانشجو .کار آزاد.کلا داستانش خیلی طولانیه .الان.دیگه داره میشه سه سال من چکار کنم .خیلی دوسش دارم

ببخشید من دقیق متوجه نشدم. الان مشکل اصلی چی هست؟ کی و چی مانع ازدواج شماست؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد