محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

مسائل و مشکلات دوستی های عاشقانه خودتون رو اینجا مطرح کنید

سلام 

 

دوستان حتما میدونید که جوانان و نوجوانان کشورمون با توجه به محدودیت هایی که در ارتباط هاشون با جنس مخالف باهاش مواجه هستن نمیتونن در مورد این مسائل با نزدیکانشون درد و دل کنن یا ازشون راهنمایی و مشاوره بگیرن! 

  

دوستانی که سوال و مشاوره و راهنمایی در این زمینه دارن بیان اینجا مطرح کنن و من و بقیه دوستان تا اونجا که بتونیم سعی میکنیم راهنمایی های صحیح رو بکنیم تا اگه مشکلی هست ایشالا زود رفع بشه! 

 

 

شاید دقیقا همین مشکل شما رو یکی از دوستانمون قبلا باهاش مواجه بوده و الان خیلی میتونه کمک و راهنماییتون کنه!

نظرات 326 + ارسال نظر
بدبخت 20بوشهر چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت 02:49

سربازش تمام شده

هلن 50 چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت 20:57

چه وقت آپ میکنی

کامنت شما که درج شده

بدبخت 20 بوشهر جمعه 10 خرداد 1392 ساعت 02:05

سلام .مانع ازدواجمون پدرپسره س که همو میخوایم هرکاری میکنیم راضی نمیشه .به هر در زدیم .البته خانواده من راضی هستن .الان باباهه راضی نمیشه بخاطر حرفی که خواهرش زده تو کامنت قبلی گفتم .داستانش خیلی طولانیه.اگه میشه کمکم کنید .البته خیلی دیر جواب میدین .مرسی

بدبخت 20 بوشهر شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 01:37

سلام آقا داداش باباش راضی شد بعد سه سال خدارو شکر مرسی .واقعا حضرت زینب و امام زمان کمکم کردن .خوشبحال شما که کنار مسجد مهدی فاطمه اید .

خدا رو شکر. امیدوارم هرچی پیش میاد خوش باشه

هلن 50 شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 08:57

بله میدونم خواستم کلی بدونم

زمان مشخصی نداره. هرموقع وقت کنم. تمام سعیمو میکنم که زود به زود درج کنم

چون من الان توی یه سایت دیگه مشغولم www.gizmiz.com

این صفحه مشکلات دوستی رو 4-5 سال پیش درست کرده بودم که میخواستم دیگه این وبلاگ رو ببندم ولی دیدم دوستان همچنان کامنت میزارن منصرف شدم

ملودی 20 تهران شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 11:59

خواستگارام دوست پسرم 4سانت کوتاهتر چیکار کنم ضایع نیست؟
تمام ویژگیهاشو دوس دارم فقط قدش 171

من دقیق متوجه نشدم چی شد. ولی قد 171 بد نیس. به شرطی که خوشتیپ و خوش هیکل باشه

ملودی 20 تهران یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 21:38

خوش تیپو خوش هیکل که هست ولی 4سانت کوتاهتره.....ممنون درکل قبول میکنم

سایه 22ساله از تهران دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 22:12

سلام.
پسر دوست بابام باهام یه مدت دوست بود 5ماه به خانوادش گفته اونهام نیمه شعبان میان خواستگاری
البته خودش نمیاد. باباش با داداش بزرگش میان با پدرم مطرح کنن
فقط یه چیزی نمیدونم چرا میگه. زودتر عقد کنیم.....؟؟؟؟به نظرتون چرا؟؟؟
بعدم همش میگه عقد کنیم زن وشوهر رسمی و شرعی میشیم باید بیای خونمون تا عروسی گفتم من خجالت میکشم
بهش میگم فلان لباس واسه بعد عروسی میگه نه بعد عقد باید بپوشی منظور منو نمیفهمه خودش اندازه موهای سرم رابطه داشته من فوقش خلاف سنگینم دوست پسر اس ام اسی داشتم
میترسم نکنه زورگو باشه
البته18ساله میشناسمش. نمیدونم نکنه تو روابط زناشویی عوض شه

اگه قبلا زیاد با دوس دختراش رابطه داشته بعید نیس بعد از ازدواج هم دنبال تنوع طلبی باشه

ضمنا وقتی به هم محرم میشید دیگه باید راحت باشید باهم. خجالت نکش. به نظر میاد شما خیلی بی تجربه باشی. من پیشاپیش بهت میگم که شوکه نشی. بعد از عقد که میری خونشون، اون لباس مورد نظر که باید براش بپوشی هیچ، بلکه باید خودتو برای رابطه جنسی هم آماده کنی. از الان میگم که بدونی. اگر هم ایشون اصرار داره که زودتر عقد کنید به خاطر اینه که بتونه زودتر باهات رابطه نزدیک برقرار کنه. فقط امیدوارم به جای مغزش جای دیگش فرمان نداده باشه برای تصمیم به ازدواج. اگه فرمان از جای دیگه صادر شده باشه و ازدواج سر بگیره که تازه اول مصیبته

هلن 50 شنبه 18 خرداد 1392 ساعت 12:17

سلااام
تبریکککککککککک
سایتتون و دیدم امیدوارم سالیان سال آپ تو دیت شده باشه
موفق باشین

مرسی نظر لطفته

سایه 22ساله از تهران شنبه 18 خرداد 1392 ساعت 12:31

سلام
اصلا فکرشم نمیکردم به این زودی کامنت منو بذارین .....خیلی خوبین.متشکرم
بله همون جور که گفتم خلاف سنگینم دوست پسر اس ام اسی بود *1نفر*
خودشم اینو میدونه.....منظورم از رابطه با دوست دختراش همون دوستیه حالا من نمیدونم تا چه حدی پیش میرفته و تو دوستیهاش چه اتفاقی میفتاده....خیلی جذابه البته الان دیگه کمترشده جذابیتش یه خورده توپولی شده سنش هم خب بی تاثیر نیست*29سالشه*کلآ دیگه از شیطنتهاش کم شده به نظرم.....اهل خیانت نیست منی که دوست خانوادگیش به حساب میومد وقتی دوست دختر داشت اصلا توجه بهم نداشت
خیلی عاقله و منطقی عمل میکنه ....من خودم یه کاری کردم بهم پیشنهاد ازدواج بده البته یه جوری که خودش هم نمیدونست*مخشو زدم*:-)
حالا بماند بعد فهمید دوستش دارم و مهم نیست چون خودش میگه اولا دوست داشتم الان بهت نظر دارم
میشه چون سنش29هست اینطوری رفتار کنه آخه اصلا هیز نیست تو این18سال خطایی ازش سر نزده در رابطه باخودم میگما
من خودم خیلی هاتم خیلی. ولی دوران نامزدی و دوست ندارم البته خانواده اونا دوران نامزدی رو راحت میگیرن

خب اگر از خیلی سال پیش دوس دختر داشته که میشه گفت الان بله اون شیطنت قبل رو نداره. اگر میگی هیز نیس و عاقله و رفتارش رو خوب دیدی این میتونه یه امتیاز مثبت باشه

در مورد دوران نامزدی شما نباید زیاد سخت بگیری. البته من نمیدونم رسم و رسومات طایفه شما و شهر شما چجوریه. ولی در هر صورت اگر این مسئله برات مهم هست و رسوم طایفه شما با اون ها فرق میکنه حتما قبل از عقد در مورد این مسئله باهم صحبت و توافق کنید

نگار تهران21 جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 13:45

سلام
دوست پسرم فوق العادست.....ولی مدام قهر میکنه
قراره باهم ازدواج کنیم. ولی هر وقت مشکل مالی یا خانوادگی پیدا میکنه بامن قطع رابطه میکنه...من بهش میگم اون خونه ایی که قرار من بیام توش زندگی کنم اگه بدهکاری سرش اوردی اگه قسط داری منم باید بدونم مگه من شریک زندگیت در آینده نیستم؟؟؟ جواب نمیده
خیلی قهر میکنه....دوستم نداره یعنی؟؟یا میخواد تنهایی مسولیت قبول کنه ؟؟؟اولا من خیلییییی احساساتی بودم. سر هر مسءله اییی گریه میکردم خودشم میگفت خیلی گریه میکنی گفتم شاید علتش این باشه قهر که بود نزدیک3ماه خودمو اصلاح کردم به اصطلاح خود ساخته شدم ولی نگو داشته مقدمات یه زندگی و تهیه میدیده پول جمل میکرده وقتی هم آشتی میکنه از دفعه های قبل پرشورترو مهربونتر میشه ولی باز قهر کرده میدونم الان هم مشکل مالی داره به نظرتون سر همینه؟؟؟؟؟؟

لطفا سنش رو بنویس و میزان تحصیلات و شغل

هدزه ی عشق"22"اهل سرای محبت دوشنبه 27 خرداد 1392 ساعت 13:32

سلام. آقا منصور من قبلآ براتون کامنت گذاشتم
همون آقا پسر بهم گفت که بالخره منو واسه ازدواج میخواد گفت دیگه الان هیچ حرفی تو دلم نیست که بهت نگفته باشم...
میگه علت نگفتنم هم این بوده که تا چهار سال دیگه من آمادگی ازدواج دارم حتمآ باید مدرک مهندسیمو بگیرم بعد بیام آخه خانواده زیاد پولداری نیستن8تا فرزندن که این ته تغاری هست 7تا داداش یه خواهر سه تا از داداش هم هنوز متاهلن میگه هرچی خواست خدا باشه اگه خواستگار بهتر ازمن اومد برات ازدواج کنی منم سعی میکنم ازدواج کنم ولی اگه مال من شی بهترین زندگی رو دارم خیلی دوستم داره واقعآ معلومه تاحالا بهم دروغم نگفته
حالا نمیدونم چهارسال حالا بیشتر یا کمتر براش صبر کنم یانه بهم گفته الان جواب نده برو قشنگ فکراتو کن بعد الان 5روز گذشته. ولی کاملآ مثل قبل باهام رفتار میکنیمو رومون نمیشه دربارش حرف بزنیم
یه خواستگار دارم که اونم شرایط مالی متوسط داره اونم یه سری مشکلات داره خواسته حل کنه بعد بیاد خوب هست اخلاقش اما مثل این دوسم نداره 7سال هم بزرگتره جنم داره ولی نسبت بهم بی توجه هم هست اصلآ نگرانم نیست
چیکاررررررررررررررررررر کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظر آدم معقول و منطقی میرسه. کار خاصی قرار نیس بکنید. همون که توافق کردید خوبه دیگه. هیچکدوم حساب صد در صد روی 4 سال آینده و ازدواجتون باهم باز نکنید. توی این 4 سال اگر خواستگار خوب پیدا کردی ازدواج کن. اگر پیدا نشد که خب میرسید به روز موعود اون موقع شرایط همو بررسی میکنید و ازت خواستگاری میکنه. در واقع هرچی قسمت باشه همون میشه

ضمن اینکه روی هیچ قول و وعده وعیدی حساب نکن. اینکه یه خواستگار بهت میگه صبر کن من برم وضع مالیمو مشکلاتمو درست کنم بعد بیام اصلا رو حرفش حساب نکن که هیچ تضمینی نیس. شما اگر هر موقع خواستگار دیگه ای برات اومد شرایطش رو بررسی کن و اگر خوبه با همون ازدواج کن

من حس میکنم مشکل کمبود خواستگار وجود داره برات که مجبورت کرده دل ببندی به همین چنتا گزینه ای که وجود داره. درسته؟ اگر اینطور باشه که قضیه یه مقدار فرق میکنه

Teddy چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 21:25

سلام سلام
من 16سالمه خواستگار اومده برام سه تا دوست پسرم داشتم ازدواج کنم یا برم دانشگاه؟
یه سوال دیگه 31سالگی برای ازدواج دختر دیر؟؟
دختر31با پسر29ساله
خیلی بد؟؟؟؟

ازدواج برای این سن زود هست. البته اگر با این وضعیت دوست پسر بازی بخوای ادامه بدی از این طرف هم خطراتی تهدیدت میکنه

نه دختر 30 ساله هم من زیاد دیدم که ازدواج کردن و خوشبخت شدن. البته بستگی به منطقه ای که زندگی میکنید هم داره. بعضی جاها سن دختر که بالا بره دیگه خواستگار براش نمیاد. ولی مثلا تهران که باشی اینجور نیست

دختر 31 و پسر 29 نه بد نیس. هردو به سن پختگی رسیدن و با تجربه شدن و آماده ازدواج. البته اگر خانواده ها مخالفت نکنن

مهشید23یزد چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 21:29

سلام خدمت آقا منصور خوبه که 5سال حدودآ به درد و دلهای بچه ها گوش میدی احسنت
خسته نباشید همین بسه انقدر درد ودل شنیدید

ممنونم از لطفت

دل شکسته نیستم چشش درآد چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 21:42

سلام با یکی دوست بودم 1/5سال همش وعده وعید پسرعمو ناتنیم بود
تو شهر خودشون یه بار نیومد منو ببینه یه بار نشد پای حرفش وایسه تو این یکسال و خورده ایی.هیچ وقت واسه. وقت نذاشت سرجمع 4ماه هم باهاش حرف نزدم..بیکار بود بی پول بود بی غیرت و رفیق باز بود مشروب خور بود به امیده اینکه درستش میکنم تحمل کردم دوهفته آخر این ماه عالی بود واسه همه چی برنامه ریختیم سرکار رفت قید رفیق بازیش و زده بود دوباره بی محلی کرد آخرشم میل زده من نمیتونم باتو ازدواج کنم
ف

دای
سرم اون30سالشه
من که22سالمه
اون بهش هیشکی زن نمیده والا

دختر لوس از تهران21ساله چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 21:59

سلام آقا قیامت چرا اولا همه کامنت ها رو مفصل و باحوصله جواب میدادید الان کوتاهو مختصر ؟؟؟
*میگم قیامت چون فامیلی که ندارید لوس هستم ولی مودبم*هاهاهاهاهاهاهاه*
بعدم من اصلآ دوست پسر ندارم از اول هم اهل این برنامه ها نبودم مامانم نمیذاره برم دانشگاه میگه تو خیلی ساده ایی نمیتونی از پس دانشگاه بر بیای

خب قبلا وقت آزادم بیشتر بود. البته الان هم بعضی کامنت ها رو با حوصله جواب میدم. البته صفحه های اینجا خیلی زیادن. فکر کنم خیلی هاشو ندیدی

فاطمه ساله ۲۶ چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 23:18

سلام آقا منصور من یکسال پیش با پسری دوس شدم ک ب نظر خیلی پولادار مى اومد ولی من پول واسم مهم نبود،خونه دانشجویی داشتم و اکثر اوقات باهاش بیرون بودم ولی دل نمیبستم در عوض اون وابستم شده بود و دم از ازدواج میزد ک من تو دلم میخندیدم،تا اینکه ی شب منو برد تو ی خونه و ب زور اون کارو بام کرد ک خون ندادم و بم گف ک دختر نبودی ک دکتر رفتم و گف پردت ارتجاعی بوده،خیلی داغون شدم ازش جدا شدم ولی خیلی چیزا پیش اومد ک برگشتیم با هم و بهش علاقه شدید پیدا کردم و بعد فهمیدم ک آقا زن و دوتا بچه داره،سن کم بش زن داده بودن و از زنش متنفر بود،خلاصه در نهایت اومد خاستگاریم و هنوز ج ندادیم البته بابا نمیدونه زن داره،ولی من نمیتونم ازش بگذرم چون هم دوسش دارم هم باهام اونکارو کرده،دیگه با چ رویی برم زن کس دیگة شم،آقا منصور چرا سرنوشتم این شد؟چیکار کنم؟راستی زنشم خیلی وراجه

این مرد به درد ازدواج نمیخوره. پس سعی کن دوسش نداشته باشی
در مورد اینکه بکارتت رو ازت گرفته به نظرم فقط به این دلیل نباید خودتو یه عمر بدبخت کنی. حتی اگر شده تا آخر عمر مجرد بمونی. حالا باز میل خودته. تو خیلی بیشتر میشناسیش طرف رو. اگر فکر میکنی میتونه خوشبختت که که باهاش ازدواج کن. ولی من نظر کلی رو در مورد اون و ازدواج باهاش گفتم

علی 18 شمال جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 00:36

سلام
من یه پسریم که تاحالا دوست دختر نداشتم هدف زندگیم هم ادامه تحصیل بود . . .تا اینکه آخر سال 91 یه دفعه ایی احساس نیاز کردم و شماره ای ناخداگاه گرفتم و دختر بود
حالا این دختر شده تمام زندگیم. بچه تهرانه ازم دوسال وخورده ایی بزرگتره اولش میخواستم فقط کمکش کنم با دوست پسرش
پ به نتیجه ایی برسه و با اون بهم زد ولی شد یه تیکه از وجودم
خیلی دوسش دارم چون. من قبلآ هدفمو تعیین کرده بودم باهزار معصیبت بهش گفتم دوسش دارم ولی نمیشه باهاش ازدواج کنم. آخه ده سال طول میکشه دکترامو بگیرم من تو دانشگاه دانشجو موفقیم نمیخوام موقعیتش. هم از دست بدست خیلی گله از هرلحاظ عکس همو از ایمیل دیدیم هم خوشگله هم اخلاقش حرف نداره. بدیش دوسال بزرگترست

خب این رابطه که اصلا هیچ سرانجامی نداره. به قول خودت ازدواج که نمیتونی بکنی. دوستی هم که نمیشه چون راهش دوره. پس مجبوری کم کم فراموشش کنی. اینجوری بهتره. در غیر این صورت اگر بخوای رابطه رو ادامه بدی و بیشترش کنی مصیبت های زیادی پیش روت هست که ممکنه روی درست هم تاثیر منفی بزاره. باز انتخاب با خودته

[ بدون نام ] جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 15:37

آقا منصور بم بگید چطوری فراموشش کنم؟؟من خیلی بی کسو تنهام اینو جدی میگم،هیچ دوستی ندارم خانواده درستی ندارم محیط خونه برام جهنمه دختر وحشتناک عصبی ام و 3تا دادش معتاد دارم،تنها کسی ک تو این دنیا دارم و ازم حمایت میکنه همین آقاست،وقتی ازش جدا میشم میبینم چقد بدبختو بی کس شدم،دیروز باش کات کردم انقد زجه زدم ک خودم برگشتم،خیلی بدبختم هر راهی امتحان کردم واسه دوس نداشتنش نشد ک نشد،اگه میبینید باید جدا شم باید دوسش نداشته باشم بم بگید چطوری؟؟؟این شهر واسه من همش خاطراته اونه،راحت بگم فکر کنم جدایی ازش برام مرگه،من کشش ندارم آقا منصور،2تا شکست بد خوردم قبلأ دیگه جا ندارم،کمکم کن

والا اینجوری که از محیط خونه و زندگی فعلیت گفتی من با خودم فکر کردم شاید با این آقاهه ازدواج کنی وضعیت زندگیت بدتر که نشه هیچ چه بسا بهتر هم بشه ! والا! آینده قابل پیش بینی نیس. یه درصدهایی هم باید احتمال داد که خوشبخت بشی. ولی اینکه اون زن و بچه داره یکم کارو خراب میکنه. حالا نمیدونن قصد طلاق از زن اولش رو داره یا اینکه میخواد تورو هووی اون بکنه

البته حرف ازدواج راحته. ولی اینکه به سرانجام برسه کار سختی در پیشه و اصلا معلوم نیس حتی اگر جفتتون راضی باشید ، یه مرحله هم بتونید برید جلو برای اقدام به ازدواج.

ولی در هر صورت خودت یه بررسی بکن اول ببین آیا توی همین زندگی مجردیت بمونی بهتره و ممکنه در آینده هم خواستگارهایی داشته باشی که بتونی انتخاب بهتری کنی یا نه به ریسکش میارزه با همین آقا ازدواج کنی. چون بحث یه عمره. این آقا همینجوری که به زن اولش خیانت کرد میتونه به تو هم خیانت کنه....

فقط هر تصمیمی میگیری از روی عقل باشه نه احساس. اینو یادت نره

فاطمه ساله ۲۶ یکشنبه 2 تیر 1392 ساعت 12:18

20 سالش بوده ک این زنو بش دادن و خودش نخاسته و میگه بش گفتم ج رد بده ولی اون این کارو نکرد،و اینار ب زنش میگه و بش میگه ک بدبختم کردی ب زنش میگه ک منو میخاد و هم خابی نداره با زنش ب خاطر مهریه بالا و 2تا بچه میگه بذار اون زندگیشو کنه و ما هم زندگیمونو،خیلی ب زنش میگه از اول نخاستمت ب زور اومدی تو زندگیم ولی اون زن ول کن نیست تا حالا زن ب این حقیری ندیده بودم!!
ازدواجم بابامو راضی کردم فقط اشاره کنم میریم محضر،آقا منصور منی ک درسم تموم شده لیسانس کامپیوترم و دیگه جایی نمیرم دوستی ندارم رفت و آمدی ندارم از کجا خاستگار پیدا کنم؟؟
اونم تو این دوره زمونه ک کسی تن ب ازدواج نمیده!
آقا منصور اگه صلاح نمیدونید توروخدا بم بگید چطوری فراموشش کنم؟؟؟ احساس میکنم دیگه ن راهه پس دارم ن پیش!!!
با این اعصاب داغونم با این وابستگی وحشتناکم با این وضع افتضاحه خونه با این وضع جامعه.. کمکم کنید آقا منصور من الان دیگه فقط شمارو دارم ک دردامو گوش میکنید

خب اگر احتمال میدی دیگه خواستگار نداشته باشی دو راه میمونه. یکی اینکه به زندگی مجردی توی خونه پدر ادامه بدی. یا اینکه با همین آقا ازدواج کنی. راستی ببینم وضع این آقا اونقدری خوب هست که دوتا زندگی رو اداره کنه از نظر اقتصادی؟

به هر حال ازدواج هم ریسک خودشو داره. اگر شرایط خونه اینقدری بده که تورو مجبور میکنه همچین ریسکی بکنی پس بسم الله. در هر صورت ممکنم هست به خوشبختی منجر بشه

در نهایت اگر تصمیم به ازدواج گرفتی ، قبلش توی اینترنت در مورد مشکلات زندگی های مشترک سرچ کن تا یکم اطلاعات در این زمینه بالا بره و آمادگی کسب کنی. و همچنین ببینی اصلا میتونی اگر چنین مشکلاتی سر راهت قرار گرفت باهاشون کنار بیای و حلشون کنی یا نه.

مهدی/30/اصفهان دوشنبه 3 تیر 1392 ساعت 14:18

سلام به همه اولین بارم بود به این وبلاگ سرزدم ماشاالله بازدید کننده زیادی داره...من مهدی کتابهای روانشناسی زیاد میخونم متاهل هستم و بچه هایی که دوست دارن در مورد مشگلاتشون با من صحبت کنن میتونن پیام بذارند ممنون از همتون

عاشق.20شیراز چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 02:44

سلام من برا مهدی کامنت گذاشتم چرا درج نشد من بانامزدم سر چیزای کوچیک بحثمون میشه چکار کنن .اون همش میخوام رابطه جنسی باشه.

عقد کردید باهم؟ چند وقته؟

عاشق 20شیراز شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 04:14

سلام چه عجب درج شد.خسته نباشید .عقدکردیم یک ماهه قبلشم نامزد بودیم ولی دوسه بار بیشتر رابطه جنسی نداشتیم قبل عقد اونم به اصرار اون بود.خیلی پسر خوبیه خیلیم منو میخواد هر کاری بگم میکنه اما واسه این ارتباط جنسی حریفش نمیشم منم میگم فعلا نه تابعد عروسی آخه من تو خانواده ای هستم که خخواهر برادر مجرد دارم وجلو اونا خوشم نمیاد خجالت میکشم با نامزدم برم تو یه اتاق بعدشم حموم. بیشتر دعوامونم یعنی بحثمون سر اینه مرسی کمکم کنید

اگر نگیم مهم ترین ولی یکی از مهمترین انگیزه های ازدواج همین رابطه جنسی هست. اگر قراره دوران عقدتون در حد چند ماه باشه که هیچ، ولی اگر مثه بعضی از زوج ها دوران نامزدیتون قراره چند سال طول بکشه حتما باید شرایط رابطه جنسی رو فراهم کنید

این حق رو هم به شما میدم که توی شرایط فعلی خونتون خجالت بکشید.

پرنسس دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 23:15

سلام دوست عزیز
دیگه از این تجربه ها نکن چون بعدها که ازدواج کردی برات گرون تموم میشه.
چون بعضی پسر ها بی ارزش هستند

عاشق 20شیراز پنج‌شنبه 10 مرداد 1392 ساعت 17:08

سلام قرار یک سال عقد باشیم شایدم کمترمن توی مواقع که خلوت باشه خونه موقعیت براش فداهم میکن وای اون تقریبا میخوادتو هفته چند بار باشه من میترسم فقط منو بخاطر این بخواد یه حس بدی بهم دست میده

من که گفتم یکی از مهمترین انگیزه های ازدواج همینه. یکمی هم طبیعی هست اولش تشنه سکس باشن. خب شاید شوهر شما یکمی هم زیادی گرم مزاج باشه. یعنی همون هات !

ولی اینکه با این شرایطی که شما هم داری و برات سخته، بخواد هفته ای چند بار این داستانو داشته باشید میشه گفت داره زیاده روی میکنه و عقلانیتی توی این رفتارش دیده نمیشه.

راستی برام یه سوال پیش اومده. شما که میگی ماهی یه بار هم این شرایط رو براش فراهم نمیکنی. پس چجوری هفته ای چند بار میخواد؟ طبیعیش اینه که توی این وضعیت بگه باشه به همون ماهی یه بار هم راضی هستم

عاشق 20شیراز جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 15:41

سلام اون تو گرم مزاجیش شک ندارم خیلی گرمه .اون میخواد هر روز که میاد خونه اگرم جماع نکنه بقول خودش حال کنه .ولی این حال کردنشم فرقی با اون نداره چون هنه کار میکنه فقط دخول انجام نمیده یاهمون ارضا نمیسه به قول خودش فقط هال میکنه وولن کن هم نیس شاید دوساعت طول بکشه واین باعث شده من جدات نکنم باهاش بیرونم برم چون بیرونم که میریم تا یه جای خلوت پیدا کنه شروع میکنه به حال کردن من برا. زندگیم میترسم

با این چیزایی که میگی به نظرت میاد وضعیت یکم وخیم باشه. به نظرم پیش یه مشاور برو تو شهرتون. هستن مراکز مشاوره برای این مسائل. اونا قطعا برخورد داشتن با این اتفاقا برای زوجین و توی چند جلسه میتونن راهنمایی های خوبی بهت بکنن. حتما یه سر بزن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد