محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

محل گفتگو و نظردهی بازدیدکنندگان وبلاگ قیامت

کامنت ها هر ۲۴ ساعت یکبار درج میشن + اینجا سایت دوستیابی نیست + گذاشتن آی دی، آدرس وبلاگ، شماره تلفن ممنوعه

مسائل و مشکلات دوستی های عاشقانه خودتون رو اینجا مطرح کنید

سلام 

 

دوستان حتما میدونید که جوانان و نوجوانان کشورمون با توجه به محدودیت هایی که در ارتباط هاشون با جنس مخالف باهاش مواجه هستن نمیتونن در مورد این مسائل با نزدیکانشون درد و دل کنن یا ازشون راهنمایی و مشاوره بگیرن! 

  

دوستانی که سوال و مشاوره و راهنمایی در این زمینه دارن بیان اینجا مطرح کنن و من و بقیه دوستان تا اونجا که بتونیم سعی میکنیم راهنمایی های صحیح رو بکنیم تا اگه مشکلی هست ایشالا زود رفع بشه! 

 

 

شاید دقیقا همین مشکل شما رو یکی از دوستانمون قبلا باهاش مواجه بوده و الان خیلی میتونه کمک و راهنماییتون کنه!

نظرات 326 + ارسال نظر
منصور قیامت دوشنبه 1 مهر 1387 ساعت 15:47

سلام

دوستان حتما میدونید که جوانان و نوجوانان کشورمون با توجه به محدودیت هایی که در ارتباط هاشون با جنس مخالف باهاش مواجه هستن نمیتونن در مورد این مسائل با نزدیکانشون درد و دل کنن یا ازشون راهنمایی و مشاوره بگیرن!


دوستانی که سوال و مشاوره و راهنمایی در این زمینه دارن بیان اینجا مطرح کنن و من و بقیه دوستان تا اونجا که بتونیم سعی میکنیم راهنمایی های صحیح رو بکنیم تا اگه مشکلی هست ایشالا زود رفع بشه!


شاید دقیقا همین مشکل شما رو یکی از دوستانمون قبلا باهاش مواجه بوده و الان خیلی میتونه کمک و راهنماییتون کنه!

نکته خیلی مهم:

دوستان عزیز هرمطلبی میخواید بگید خوب قبلش فکر کنید!! اینجا درخواست پاک کردن ندید!! یه چنتا از دوستان اومدن میگن کامنت های قبلی مارو همه رو پاک کن چون نوه عمه ی بابای مامانم اومده داره میخونه اینجارو و بیچاره میشم!!!

دیگه هیچ کامنتی پاک نمیشه!! لطفا با اسم های مستعار بیاید!! اما اسم شهر و سنتون رو صحیح بگید!!

سلام منصور چقد دنبال یه فرصت بودم تا باهات حرف بزنم ممنون این پست و گذاشتی چون خیلی به کمکت نیاز دارم.

منصور مشکل عشقی من از بابام شروع می شه از دست حرفاش گیرایی که می ده یا بی اعتمادی که نسبت به من پیدا کرده از عید به اینور رفتارش با من خیلی تغییر کرده نمی زاره تنها برم بیرون زیاد با تلفن حرف بزنم کلاس تابستونی که هر سال می رفتم نذاشت برم سر جلسه کنکور نمی خواست بزاره برم ولی چون شوهر خواهرم این جا بود روش نشد نزاره نیم ساعت مونده به آزمون منو با گریه برد.دیگه خسته شدم از دستش نمی دونم چرا اینجور می کنه بخدا هر شب دارم با گریه می خوابم
خیلی وقته از ته دل نخندیدم دیگه نمی تونم سر به سر کسی بزارم یا تو جمع باشم کسیو هم ندارم تا راحت باش درد و دل کنم .خونوادم تا حالا چند بار بهم گفتن چند وقته خیلی سگ شدی(دور از جون تو و کسایی که می خونن)ولی نگفتن چرا شدی؟ تنها کسی که این چند وقت به فکر من
هست رضاست اگه اون نبود من از غصه می مردم اون دیگه شده مامانو باباو همه ی زندگی من دیگه فقط برای اون مهمه چی می خورم چی می پوشم دلم چی می خواد یا... حتی به فکر درس خوندن منم هست دفترچه کنکورو اون برام تهیه کرد راجع به رشته ها اون فقط بام حرف زد. وقتی رضا رو می بینم حالم از مامان بابام بهم می خوره که یه پسر غریبه شده همدم دخترشون .رضا خیلی ماهه توی این سه ما تابستون دو سه بارهمدیگرو دیدیم اونم با هزار بدبختی.ولی خیلی خوب درکم می کنه که نمی تونم باهاش باشم.بعضی وقتا خیلی باش بدرفتاری می کنم از دستم خسته شه یا ولم کنه اما تحمل می کنه وهیچی نمی گه خودش می گه دوسه بار دلشو شکستم و هیچی نگفته.همش فکر می کنم اگه با رضا نبودم این اتفاقام برام نمی افتاد .اما می دونم تقصیر اون نیست و اینا بهونس من خیلی دوسش دارم نمی خوام به خاطر مشکل من اونم بسوزه بخدا دلم می سوزه وقتی با التماس می گه لااقل بیا دمه در تا ببینمت. به خاطر همین گرفت و گیریا دلم نمی خواست هیچ وقت با کسی دوست شم.منصور دخترای دیگه چه جور با شونصد نفر دوست می شن آبم از آب تکون نمی خوره دارم دق می کنم بخدا با گریه اینا رو می نویسم.من رضا رو بیشتر از مامانم یا بابام دوست دارم چون هوامو داره با خنده هام می خنده با گریه هامم گریه می کنه .می تونه به من که دوستشم اعتماد نداشته باشه ولی داره اما بابای خودم نداره.چطوری باشون رفتار کنم.منصور بخدا خیلی درد بزرگیه که خواهرت ساله دوم رشته ی حقوق باشه از الان دنبال دفتر وکالتش باشن اما به تو بگن دانشگاه بری برای چی؟خیلی غصه داره که توی فامیل همه ته تقاری صدات بزنن و تو با تعجب نگاشون کنی چون تا حالا کسی از خونوادت بهت نگفته ته تقاری.
منصور الان تنها چیزی که می خوام اینه که با رضا باشم اما نمی دونم چه جوری. دلم می خواد با بابام حرف بزنم اما نمی دونم چه جوری کسیم ندارم بره باش حرف بزنه چیکار کنم من اینو ول کنم یا اون؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب در این مورد باید بیشتر باهم صحبت کنیم تا به یه نتیجه ای برسیم..

قبلش بهم بگو که این که میگی با بابات صحبت کنی یعنی در مورد چی؟ چی میخوای بهش بگی؟

عزیزم دقیقا یا حدودا نمیدونی این که رفتار خانوادت باهات اینجوری شده دلیلش چیه؟ شاید بابات میبینه یکم سرتق شدی و دیگه به حرفاشون محل نمیزاری اونم واسه همین رفتارشو باهات عوض کرده!

اول ببین تو خودت چه تغییراتی کردی که باعث شده اونا هم تغییر کنن!

من واقعا میفهمم و هم تو و هم رضا رو درک میکنم که چقدر سخته دو نفر همدیگه رو دوس داشته باشن اما نتونن همو راحت ببینن..

اینی هم که میگی خانوادت تحویلت نمیگیرن و اصلا انگار نه انگار بچه ته تقاریشون هستی باید بگم بعضی خانواده ها همینجورن از جمله خانواده خودم که مثلا خیر سرم من تک پسر هستم اما یه جوری منو تحویل میگیرن انگار ۱۰ تا پسر دیگه هم دارن....

فعلا به این سوالای من جواب بده تا بهتر در جریان قرار بگیریم.....

نازنین بهرامی دوشنبه 1 مهر 1387 ساعت 23:41

رویا جون سلام منم میخواستم یه سوالی ازت بپرسم
بابات از جریان رضا بویی هم برده ؟
آخه بعضی از باباها تا یه چیزایی می فهمن به طور کلی اعتمادشونو از دست میدن
قربانت عزیزم و می بوسمت

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 00:19

میخواستم بگم رویا جان اگه بابای منو داشتی دیگه چی می گفتی

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 00:35

ببین رویاجان پسرا انقدر ارزشش رو ندارند که باعث بشه ابروت بره یا تابلو بشی جلوی مامان و بابات زیاد خودت رو درگیر رضا نکن همین موقعیت تو رو من هم ۵ سال پیش داشتم ولی اخرش هیچ خیری از بوی فرندم ندیدم اخرش پدر و مادرم فقط واسم موندند

فرزاد سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 06:08

آره این سمیرا راست می گه به پسر جماعت اعتماد نکن(( ببین من پسرم این حرفا رو میزنم هااااا))))) هر کی دوست داشته باشه می یاد خواستگاریت تمام
این مامان بابا هستن که نمی خوان بچشون از راه بدر شه تنها دلسوزشون پدر مادرن پس سعی کن به مامان و بابات نزدیکتر شی..............

.
.

ییهو منو جو گرفت منصور جایی سوتی ندادم؟؟؟؟؟

سوتی که چه عرض کنم. عین این بالا منبری ها صحبت کردی :))

عزیزم حرفات درسته اما بعضی پدر و مادر ها هم هنوز در عهد قلقلک میرزا سیر میکنن.... و اینجوری به ضرر ما میشه!!!

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 10:17

منصورجان اگه مامان و بابات بفهمند که gf داری باهات چیکار میکنند؟ بهت گیر نمی دن؟

نه مشکلی ندارم. من ۲۴ سالمه باید الان ۲ تا بچه هم تولید کرده باشم. خوب وقتی امکان زن گرفتن نیس دیگه مجبورم یه پارتنر داشته باشم.

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 14:35

سلام عزیزم میخواستم باهات درد دل کنم اگه راهنمایی ام کنی ممنون میشم . منصور من اصلا شانس ندارم با هر کی دوست میشم من رو فقط برای سکس و حال کردن میخواد مثلا همین محمد که الان ۵ سال هست با هم دوستیم اصلا حرف ازدواج رو نمی زنه منم روم نمیشه حرف ازدواج رو باهاش بزنم چون میترسم فکر کنه که چقدر دنبال شوهرم که خودم پیشقدم شدم و دارم ازش خواستگاری می کنم اخه دیگه خسته شدم الان ۵ سال با هم هستیم . حالا من اصلا شانس ندارم دوست های دیگم با اینکه اینهمه که من برای محمد مایه گذاشتم و بهش محبت کردم حتی یه ذره از اون محبت هایی که من به محمد کردم رو به بوی فرندهاشون نکردند ولی الان همشون با بوی فرند هاشون ازدواج کردند ولی من... با اینکه من موقعیتم از همه دوستام خیلی بهتر ه و هم از اونا خوشگل ترم و هم خیلی پولدارتر... ولی چه فایده شانس که ندارم .نمیدونم شاید محمد حالا که دکتر شده یکی رو می خواد هم سطحه خودش البته دانشجوی دکتراست ولی اون موقع که با هم دوست شدیم هنوز لیسانسش رو هم نگرفته بود ....

خوب دیگه عزیزم....

شما نباید توقعی بیش از این داشته باشی. ۵ سال آقا محمد رو از همه نظر ساپورت کردی. کمرش هم توی این ۵ سال بیمه کردی.. خلاصه لپ کلام اینکه بهش همه جوره حال دادی و با خیال راحت تا مقطع دکترا رسوندیش. اما حالا باید ببینیم خودت هم توی این ۵ سال سود کردی یا ضرر؟!!!!!!!!!!!!!!

این خیلی مهمه! محمد که فکر کنم جز سود چیزه دیگه نداشته این رابطه براش. جز اینکه یه بار سوتی داده و حسابی کتک خورده از بابات!!!!

ببین الان من خودمو برات مثال میزنم. امیدوارم هم برای تو و هم برای بقیه دوستان که اینو میخونن مفید باشه!

من وقتی رابطه ای رو با یه نفر شروع میکنم حتما همون اول شرایط این دوستی و رابطه رو بهش میگم و اون باید بگه با این شرایط حاضره با من دوست بمونه یا نه؟! و همینطور برعکس از اونم میخوام شرایطشو بهم بگه! این کارو میکنیم که پس فردا اگه یه مسئله ای بینمون پیش اومد استناد کنی به همون شرایطی که برای هم گذاشته بودیم. مثلا بگیم تو همون اول قبول کردی که این اینجوری باشه و اون قضیه اونجوری. حالا بگو من حرفمو عوض کردم یا تو؟!! خوب معلومه که اون! پس اینجا مقصر اونه!! به همین راحتی! نیازی هم نیس از بقیه بپرسیم شما بگید حق با کدوممونه!!!!


خلاصه اینکه سمیرا جان شما باید همون اول قول و قراراتونو باهم میزاشتید. الان دیگه واسه این حرفا دیره!!

و من یه نصیحت بهت میکنم:

نمیدونم تابلو شدی که بی اف داری یا نه؟! چون اگه اینطور باشه دیگه شوهر خوب گیر آوردن خیلی سخت میشه! اما سعی کن زودتر به فکر ازدواج باشی. ما پسرا تا ۶۰ سالگی جا داریم واسه ازدواج و حتی میتونیم توی سن ۶۰ یه دختر ۲۰ ساله رو بگیریم! اما شما یکم که سنتون از ۲۳-۲۴ بره بالاتر دیگه پسره همچین به دلش نمیچسبه.. میگن فلانی ترشیده دیگه، فلان جاش چروک افتاده و از این حرفا.....

اگه میبینی محمد سد راه موفقیت تو هست هرچه زودتر رابطه رو تموم کن و خودتو آماده کن واسه زندگی جدید...

یه نکته از توی حرفات در آوردم و اون اینه که گفتی ما شانس نداریم. با هرکی که رفیق میشم فلانه... و الان ۵ ساله که با محمد هستم!!

اینجا من متوجه نشدم تو الان ۵ ساله با محمدی و سنت هم ۲۲ هست! یعنی قبل از ۱۷ سالگی با افراد زیادی دوس میشدی؟

ضمنا یه چیزی هم بگم. شما دخترا عادت کردید هی به ما پسرا میگید فقط فکر سکس هستید. اگه اینطوره باید بگم شما دخترا هم ولتون کنیم دوس دارید صبح تا شب با تلفن مخ مارو تیلیت کنید تا آخر دود هم از ما و هم از تلفن بلند شه!! اگه شما این تلفن رو بی خیال شدید ما هم سکس رو بی خیال میشیم!!!!!!!!

فرزاد سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 16:39

سلام
نیگا کن سمیرا خانوم حیف این ۵ سال رفاقت
این پسره بدرد نمی خوره
اگه واقعا دوست داشته باشه بهش بگو یا بیا خواستگاریم وگرنه شما رو بخیر و ما رو بسلامت
معلومه که داره سو استفاده می کنه
این دیگه چه مدلیه خب؟؟؟ به مدرک و اینا نیست اگه این ۵ سال سر کاری نبوده اگه پیشنهاد ازدواج بدی که شرمندگی نداره نمی شه که همش با این باشی به خواستگارات جواب رد بدی که شاید آقا بیاد یا نیاد یه روزی
.
.
.
.
منصور نمی دونم تو این مسایا چرا جوی می شم نفهمیدم چی گفتم به جون خودم تن تن تایپیدم

تحسینت میکنم فرزاد جان :*

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 17:21

این دوستی واقعا برام هیچ سودی نداشته و چون زود به زود نمیتونم محمد رو ببینم باعث شده که همش اعصابم خورد باشه و همش کارم شده گریه کردن راستی من قبل محمد فقط ۱ بوی فرند داشتم که اونم خیلی لاشی بود و اخلاقش بد بود و خیلی با احساساتم بازی کرد و کلا خیلی اذیتم کرد ولی محمد رو خیلی دوستش دارم چون خیلی مهربونه

فاطمه /۲۱/تهران سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 17:32

فکر نکنم اگه ما تلفون بی خیال شیم شما هم سکس را بی خیال شید.اگه یکی را که دوست دا ری ۲ سال از خودت کوچکتر وبعد خانوادت نمی دنت .بعد انقدر دوسش داری که نمی تونی ولش کنی. تازه بعدشم نتونی بهش بگی دوسش داری تکلیف چیه/

تکلیف اینه که دورشو خط بکش برو سراغ یکی دیگه! اخه عزیزه من! اگه قرار بود همه به اونی برسن که دوستش دارن چی میشششششششششششد

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 18:55

میخواستم بگم چه مامان و بابای لارجی داری که بهت گیر نمیدن دوست دختر داری خوش به حالت . راستی میخواستم بدونم با دوست دخترت رابطه ی خیلی خیلی نزدیک داری یا نه؟

از نزدیکم یه چی اونورتر :* تازه میخوام یکی هم به عنوان زاپاس صیغه کنم :*

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 20:08

یعنی چی از نزدیکم یه چی اونورتر مگه دختر نیست؟ ضمنا لازم نیست صیغه کنی یه مصنوعیش رو بخر.

مصنوعی به درد خودت میخوره نه من :* عزیزم اینجا بحث عاشقیه. لطفا وارد مسائل بدبد نشو :*

سمیرا/۲۲/قم سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 21:46

شوخی کردم

مریم . کرمانشاه چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 13:47

سلام
منم ا.مدم بگم که تا حالا درگیر عشق وعاشقی نشدم پس مسئله ای هم نداشتم عاشق داشتم اگه مسئله ای هم بو ده برای اون بوده
ولی کلا بگم علم روانشناسی میگه مردهاد چیزی رو میخوان وبراش ارزش قائلند که به زور به دست بیارن پس ما خانما چرا خودمونو سبک کنیم چرا نزاریم با منت بیان در خونه پدرمونو بزنن رویا جون تو میگی رضا خوبه یک پسر وقتی دختری رو دوست داشته باشه به خودش اجازه نمیده که باعث آبروش بشه بلکه کاری میکنه که اگه قراره رابطه ای بین اون و دختر باشه
با اطلاع خانواده باشه بهش بگو بیاد خواستگاریت ببین نظرش چیه وقت خواست تا یه مدت بهش وقت بده ولی سعی کن به خاطر کسی پلهای پشت سرت رو خراب نکنی چون اگه بهترین شوهر دنیا رو هم داشته باشی نهایتش به وجود پدر و مادرت نیاز داری

سمیرا جون تو هم اگه به نظرت کسی به رابططون پی نبرده که بعید میدونم از همین الان بزارش کنار اما اگه میدونی کسی در جریان هست بهت اطمینان میدم اگه ازش بخوای بیاد خواستگاریت خیلی سنگینی تا اینکه همینطوری ازت استفاده کنه عذر میخوام که بی پرده حرف زدم آقایون برای خانها هدفشون یه چیزه از دوستی واینو بدهم نمیدونن ولی وای به روزی که پای خواهر خودشون در میان باشه نمیگن اون پسره حق داره زن نداره یه پارتنر داشته باشه حالا بزار خواهر ما باشه خون وخون ریزی میشه دیگه نمیگن دوست ما هم خواهر یکی دیگس در نتیجه دور از جون مردای این جمع مردا خوبشون شمشیر دست یزیده

سمیرا/۲۲/قم چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 17:41

منصور جان خودت توی رابطه ی عاشقانت هیچ مشکلی نداری ؟ جی افت رو واقعا دوست داری؟

اینقد دوستش دارم که میخوام سر به تنش نباشه :)))

عزیزم در مورد من سوال نکن. این تاپیک موضوعش اینه که شما اگه مسئله و مشکلی داری بیای مطرح کنی. ایشالا این سوالا رو هرموقع روی صندلی داغ نشستم ازم بپرسید :*

فهیمه/19/تهران چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 21:31

منصور جان اسمش مهدیه. پسر خوبیه ولی یه کم زیادی بی خیاله. تا 2-3-7-10 روز پیداش نیست یه دفعه زنگ میزنه قربون صدقه میره. من چیکار کنم؟

مگه نگفتی نامزدتههههههههه؟

این دیگه چجور نامزدیه!!!!! به حق چیزای ندیده :*

حداقل باید روزی یه بار باهم تماس تلفنی داشته باشید و هفته ای یکبار هم همدیگه رو ببینید!

اینی هم که میگی چیکار کنم باید بگم من زیاد در جریان رابطتون نیستم. چی بگم آخه! بگم ازش جدا شووووووووو؟!!!!!!!!

فهیمه/19/تهران پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 16:02

عزیزم بی افی که هفته ای یه بار حالتو بپرسه میشه باهاش درد و دل کرد؟

اون بی اف رو باید از چیز آویزون کرد

شیوا 20 تهران پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 19:48

ببین عزیزم قصه ی عشق من و تو یه بازی کودکانه بود و بس...
حالا اگه من مقصرم منو ببخش...

کاش تو زندگیمون حرفی از عاشقی نبود...

کاش.....

فهیمه/19/تهران پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 20:33

خدا نکنه ازش جدا شم ولی تازه امروز فهمیدم چرا اینجوریه. مشکل داره با داداشش. به خاطر این که نفهمه نمیتونه زنگ بزنه اخه اگه بفهمه به من زنگ میزنه.مهدیم که انقدر غیرتی که نگو. دوست نداره داداشش با من حرف بزنه. راستی براش صلوات بفرستید یه ساعت پیش زنگ زد. راستی برای دیدن هم نمیتونیم همو ببینیم.اخه مهدی تهران نیست. یه چیزی منو مهدی نامزد عقدی نیستیم. نامزد اسمی هستیم.ولی تا سال بعد بادا بادا بر پاست..... منتظر باش..... فعلا اسممون مجرده.البته تا اطلاع ثانوی.

چند درصد احتمال میدی به هم برسید یا نرسید؟

یاسر/۱۹/کرمانشاه جمعه 5 مهر 1387 ساعت 01:42

ببین سمیرا خانوم من یه پسرم اما دارم بهت میگم که ما پسرا خیلی کثیفیم
بعضی وقتا حالم از این کثیف بودن به هم میخوره
من نمیگم که س.ک.س خوب نیست اما اگه قبل از ازدواج باشه میتونه زندگیه یه دختر رو نابود کنه
مثلا الان تو دوستام فقط یکی رو میشناسم که از دوستی به س.ک.س فکر نکنه
(تازه اونم اینقدر با خودش یه کارایی کرده که دیگه زده شده)
تو لازم نیست جلوی محمد خودت رو خورد کنی یا بهش التماس کنی
فقط کافیه خیلی رک حرفتو بهش بزنی(البته با ملایمت)
بهش بگو ۵ سال برای یه رابطه ی فقط دوستانه یکم زیاده
بهش بگو اگه واقعا دوستم داری وقتشه که نشون بدی
اگه قبول کرد که خوش به حالش
اما اگه قبول نکرد دیگه ولش کن
مطمئن باش که کارت درست بوده
خواهش میکنم به حرفام فکر کن
.
.
.
.
.
البته اوونجایی که گفتم همه ی دوستام یه کم اغراق بود
.
.
.

منصور خداییش حال کردی ؟
(از همه ی پسرای محترم که به خاطره این حرفایی که زدم میخان منو خفه کنن خواهشمندم به جوونیم رحم کنن)

بله حرفات تا حدودی تایید میشه.

اما با اون قسمت که گفتی اگه سکس قبل از ازدواج باشه میتونه زندگیه یه دختر رو نابود کنه! مخالفم! چون خیلی ها هم بودن که دقیقا برعکس این موضوع براشون پیش اومده.

ضمنا سمیرا هم از خداشه بره یه زندگی درست حسابی رو شروع کنه اما سختشه محمد رو ترک کنه. این عادت کردن و وابستگی هم بد کوفتیه هاااا

نازنین/قم جمعه 5 مهر 1387 ساعت 17:05

منصو جان من متوجه این تیکه از حرفات نشدم .

( با اون قسمت که گفتی اگه سکس قبل از ازدواج باشه میتونه زندگیه یه دختر رو نابود کنه! مخالفم! چون خیلی ها هم بودن که دقیقا برعکس این موضوع براشون پیش اومده)

عزیزم منظورت اینه که ،خیلی از دخترها بودن که سکس قبل از ازدواج زندگیشون رو از نابودی نجات داده ؟؟؟!!!

منظورم این بود که نه تنها نابود نشدن بلکه زندگی خوشی هم کنار همسر و خانوادشون داشتن....

فرزاد جمعه 5 مهر 1387 ساعت 17:20

آخه نازنین خانوم چه زندگی خوبی می تونن داشته باشن اگه قبل از ازدواج.........
به نظرت این یه نامردی در حق شوهر آینده ش نیست
و یا حتی یه ظلم به خود دختر؟؟؟؟؟ که بره با یکی دیگه بخوابه؟؟؟؟؟؟؟
اصلا کار درستی نیسته

چطور پسرا با هر چند نفر که بخوابن خیانت به زن آیندشون نیس ولی دختر اگه اینکارو کنه.....

چرا؟

روح الله/۱۹/قم جمعه 5 مهر 1387 ساعت 17:25

ما هم عاشقی میکنیم و شما هم عاشقی!!!!
من نمیتونم شماها رو درک کنم چون هرگز نخواستم به کسی غیر از عشقم فکر کنم حتی به عنوان یک دوست....
به نظر من اینکه با جنس مخالف دوست بشی اشتباه محضه.چون خواسته یا ناخواسته آدم دلش میخواد به وسیله طرف ارضاع بشه.
این اتفاق بیشتر در پسرها اتفاق میوفته هر چند که دختر هایی هم هستند که این میل رو دارن ولی حیا در دختران بیشتره.

میگی محمد رو خیلی دوست داری ولی اون چی؟
فکر نکردی که اعتمادت بهش بیش از اندازه بود؟
فکر نکردی که یه روزی به یه دختره دیگه علاقه مند بشه؟
فکر نکردی که اصلا دوست نداشته باشه تو رو؟
مطمئنم که به این موضوعات هم فکر کردی ولی این و نمیفهمم که چرا اینقدر بهش علاقه مندی؟
نمیگم دوسش نداشته باش ولی به قول بچه ها کاشکی میتونستی بهش بگی.....

نازنین/قم جمعه 5 مهر 1387 ساعت 18:20

فرزاد خان من با نظرتون کاملا موافقم.

من خودم معتقدم سکس قبل از ازدواج(چه واسه دختر چه بسر) یعنی تباهی تا آخر عمر.چون حتی اگه همسر ادم متوجه نشه سخته که آدم بتونه با وجدان خودش کنار بیاد.

منصور جان خوب مشخصه چون دخترا در نهایت انتخاب میشن و این یه فرهنگ چندهزارساله اس و به این راحتی ها هم عوض نمیشه.

پس با این حساب منظور شما اینه که پسرا همه برن حال کنن و گور بابای دختراااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :O

یا اینکه پسر و دختر باید هردو حال کنن؟؟؟؟؟؟

یا اینکه با توجه به اینکه جفتشون در سن 16 به بلوغ میرسن و در اون موقع خداوند نیاز جنسی رو هم در وجودشون قرار میده اما چشمشون کور باید سالیان سال صبر کنن تا ازدواج کنن بعدش هرچی عقده نیاز جنسی درونشون جمع شده رو سر شریک زندگیشون خالی کنن یهو؟!

یا اینکه برای جلوگیری از فحشا هرموقع دلشون خواست زن بگیرن حتی اگه شده از بی پولی برن حلبی آباد سکنی گزینند؟!!!!!!!

بالاخره کدوم مورد؟

این که نمیشه شما با همه این کارا مخالفید که! یه باره بگو برو یه چاله بکن بمیر توش دیگههه!!!!!!!

نازنین/قم جمعه 5 مهر 1387 ساعت 19:36

چارلی چاپلین در نامه ای به دخترش می نویسد:

دخترم: هیچ کس و هیچ چیز دیگر را در این جهان نمی توان

یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر

آن عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من، تن تو

باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است.
....................................................................
منصور جان متاسفانه توی جامعه ی ایرانی تا بوده و هست هی از سکس بد گفتن، هی نهی کردن، هی به اسم های مختلف گفتن گناه داره، و هی ترس و نه نه نه.......

فرهنگ و دین و قانون به هیچ وجه نمی تونه از یک نیاز طبیعی جلوگیری کنه و فقط می تونه فرم و شکل اون رو تعیین کنه.

اما مساله اینه که تا حالا دچار تفریط بودیم و باید مواظب باشیم دچار افراط نشیم. نباید این مساله تبدیل به هدف و دغدغه اصلی بشه سکس فقط یه وسیله است برای رفع نیاز جنسی و عاطفی همین.

اما در آخر درست یا غلط بودنش رو نگرش ما و طرف مقابلون مشخص میکنه.

خوب پس اگه واگذار شده به خودمون که هیچی! حله!

فهیمه/19/تهران جمعه 5 مهر 1387 ساعت 23:34

50. 50. حالا برای چی پرسیدی؟

آخه خودم احتمالش رو ۲۰ درصد میدم که بهم برسید. واسه همین خواستم نظر تورو هم بدونم. البته نظر من به صورت کلی در مورد اینجور رابطه هاس و نه فقط شخص تو!

سمیرا/۲۲/قم جمعه 5 مهر 1387 ساعت 23:59

منصور جان با نظرت موافقم و اما در جواب بقیه ی دوستان می خوام بگم که من اخلاقم اینطوره که وقتی یکی رو دوست داشته باشم دوست دارم براش همه کاری بکنم و چون محمد رو خیلی دوست دارم خودم رو در اختیارش قرار میدم و در ضمن در سکس ارضا شدن خودم زیاد برام مهم نیست این کار رو بیشتر به این خاطر میکنم چون اون خیلی دوست داره و بیشتر دوست دارم اون به نهایت ارامش برسه و در کنار من بهش خوش بگذره چون واقعا عاشقشم و بیشتر به این خاطر دوستش دارم که چون خیلی مهربونه خیلی با اخلاقه و اینکه همه دوستش دارن وازش تعریف میکنن و خصوصیت بارزش که همه ی دوستاش هم میگن صداقتشه.

مهسان ۲۱ منجیل شنبه 6 مهر 1387 ساعت 00:32

سلام بچه ها
میدونم بحثتون داغه ولی من هم به مشکل بر خوردم
بعد ۱۹ ماه که به تنها عشقم و تنها کسی که تو زندگیم اومده بود وفا دار مونده بودم چند روز پیش به یکی که پیشنهاد دوستی داده بود جواب دادم
دلیلش هم فقط غیر غابل تحمل شدن تنهایی برام بود
بچه ها میدونید چی شد؟
طرف بعد اینکه کلی رو مخم کار کردو من باورش کردم زمانی که به خودم قبولوندم که من هم شاید فقط شاید بتونم کس دیگه ای رو تو دلم راه بدم زمانی که تازه شروع کردم بعد ۵ سال به دوست داشتن یکی دیگه طرف اومد بهم گفت نامزد داره
بچه ها چرا من انقدر بد شانسم
چرا پسرا البته آقاییون ببخشیدا ولی چرا این جماعت انقدر بدجنس و سنگ دل و ..... ؟
از خودم متنفر از اینکه به یه همچین جماعتی عشقم رو فروختم
از خودم بدم میاد
واقعا به سر آدم هایی مثل من چی میاد ؟ دارم دیوونه میشم
دارم داغون میشم دارم از این همه نامردی خفه میشم

دلم به حال اون بدبختی که نامزد این آقا هست بیشتر از حال خودم میسوزه
چقدر زندگی کثیفه چقدر روزگار بد

بچه ها بگید چیکار کنم؟

ایها انااااااااااااااااااس آخه چقدر بگم زود وابسته نشیییییییید....

عزیزم تو بدشانس نیستی. اینجا مقصر خودت بودی. از اینجور افراد زیادن. بابا ما داریم دور و برمون میبینیم دیگه. زن های شوهر دار یا مرد های متاهلی که میرن با یه جنس مخالف دیگه خیلی راحت سکس هم میکنن بدون اینکه آب از آب تکون بخوره! حالا شما توی این اوضاع وانفسا خیلی راحت میری زود اعتماد میکنی به یکی!!!

فهیمه/19/تهران شنبه 6 مهر 1387 ساعت 00:37

اره خوب.حق با توئه.
راستی امروز رفتم خونه دختر عمم اونجا دعوت بودیم اقا دورم کردن میخواستن شوهرمون بدن!!!!!!!!!
نمیدونم چجوری از دست اینا خلاص شم....

با اسپری حشره کش تارومار! همه مگس های دور شیرینی رو تارومار کنیییییییید :*

یاسر/۱۹/کرمانشاه شنبه 6 مهر 1387 ساعت 01:40

سمیرا خانوم ادم هرچقدر هم صادق باشه بازم میتونه دروغ بگه
تازه اون که به تو نگفته میخواد باهات ازدواج کنه پس ممکنه هر لحظه تو رو بذاره و بره.
اصلا اگه همه چیزای ارامش بخش به اون برسه پس تو چی میشی.
تو ادمی حق داری سالهای سال یه زندگیه خوب داشته باشی
اگه یه وقت محمد دیگه نخواد با تو باشه چه کاری میتونی انجام بدی.
هیچی
من از حرفات خیلی ترسیدم
نیمدونم تا الان رابطهتون چقدر نزدیک شده؟
یعنی برا جلب رضایتش ..... هم باهاش داشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پلی باقی گذاشتی که اگه اون یه وقت (خدایی نکرده)تنهات گذاشت بتونی برگردی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بچه ها یه چیزی رو میدونین
تو یه زندگیه مشترک
مرد بیشتر براش این مهمه که تن زنش ماله خودش باشه تا اینکه عاشقش باشه
اما
زن این قدر مهربونه که حاضر میشه تن شوهرش رو با یکی تقسیم کنه
اما عشقش رو هرگز
منظورم اینه که اگه به یه زن بگن از عشق و س.ک.س یکی رو میتونی انتخاب کنی زن عشق رو انتخاب میکنه
اما مرد.....
.
.
.
.
.
.
.
سمیرا خواهش میکنم مواظب باش که داری چی کار میکنی


مهسان ۲۱ منجیل شنبه 6 مهر 1387 ساعت 12:20

منصور خان از اینکه مشکلم رو درج کردی ممنون

من وابسته اون آقای محترم نشدم خدا رو شکر ولی اعتراف میکنم کامل بهش اعتماد کردم
ونمی دونم هم چرا انقدر زود

همه غصه من از اینه که چرا به عشقم پشت کردم

منصور جون . بچه ها تورو خدا همه تون برام دعا کنید باز رفتم تو فاز افسردگی از نوع مزمن

قربون همه تون بوس بوس

دختر جماعت اگه تو فاز افسردگی و عاشقی نباشه باید تعجب کرد!!!

مثل همین پری خودمون D: موضوع شما که چیز عجیبی نیس!

شیوا 20 تهران شنبه 6 مهر 1387 ساعت 15:08

ادم بدون عشقم می تونه زندگی کنه...
اینو روزی ۱۰۰ بار بگو جواب می ده...
یکیش خودم٬هر چی خواست نه نگفتم یعنی میخواستم بگما ولی نمی شد...

نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت
نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو

فرشاد/۲۲/تهران شنبه 6 مهر 1387 ساعت 21:02

سلام. داش منصور.
تو گفتی:اینکه با توجه به اینکه جفتشون در سن 16 به بلوغ میرسن و در اون موقع خداوند نیاز جنسی رو هم در وجودشون قرار میده اما چشمشون کور باید سالیان سال صبر کنن تا ازدواج کنن بعدش هرچی عقده نیاز جنسی درونشون جمع شده رو سر شریک زندگیشون خالی کنن یهو؟!


تو فکر می کنی این نیاز جنسی در دخترا و پسرا اونقدری باشه که عقده ای بشن؟؟؟؟؟/من چنین فکری نمی کنم!!انقدر دغدغه های زندگی زیاد هست که اگه خودت رو با اون ها سرگرم کنی عمرا اگه وقت فکر کردن به این چیزا داشته باشی!!!
از همین جا دارم میگم زندگی پاک خیلی شیرین تر هست.

باید به همه ی دخترا بگم پسرا تا وقتی مجردن و به این چیزا فکر می کنن و توی این خط ها هستند به روی خودشون نمی یارن!!ولی وای به روزی که بفهمن نامزدشون یا زنشون قبلا س.ک.س داشته باشه!این از خصوصیات پسرها هست که خیلی چیزا رو برای خودشون عیب نمی دونن ولی برای دخترا عیب می دونن!!

ولی من قبول ندارم !این کارها هم برای دخترها و هم برای پسرا درست نیست!!

شیوا خانوم با نظرتون موافقم.اگه آدم بخواد پاک زندگی کنه باید تا قبل از ازدواج حرف شمارو بکنه شعاره خودش.این یه جور تلقینه که خوب اثر می زاره.البته تا وقتی که آدم واقعا عاشق بشه!!!!!!!!!!!!!بعد ازاینکه آدمها عاشق شدن دیگه این چیزا جواب نمی ده!!!

من پیشنهاد میکنم سن بلوغ رو به تاخیر بندازن بلکه این مشکلات حل شه. حالا باید لایحه اش بره مجلس ببینیم تصویب میشه یا نه! ۳۰ میلیون جوان ناکام ایرانی چشم انتظار رای مجلس هستن :*

سمیرا/۲۲/قم شنبه 6 مهر 1387 ساعت 22:38

خواهش میکنم انقدر بچه مثبت بازی در نیارید میخواستم بگم که نیاز جنسی از هر نیاز دیگه ای در انسان قوی تره به همین علت به نظر شما جوونی که خیلی اتیشیه ولی پول و یا امکانات لازم رو برای ازدواج نداره چیکار باید بکنه؟؟؟

یاسر/۱۹/کرمانشاه یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 02:02

سمیرا خانوم تو که گفتی اصلا نیاز جنسی برات همه نیست!!!!!!!!
اگه منظورت نیازه محمده , خوب میتونه بیاد خواستگاریت , ازدواج کنید , بعدش شروع کنید به رفعه اون نیازا
تازه مگه نگفتی موقعیت مالیتون خیلی خوبه؟
محمد حتی اگه وضعه مالیش زیاد هم خوب نباشه میتونه این کارو انجام بده:
بیاد خواستگاریت و بگه وضعیت مالیم زیاد خوب نیست اما تا چند وقت دیگه یه پزشک میشم .
بعدش نوبته توئه که بری رو مخه بابات
خلاصه (اگه مطمئنی که باهاش خوشبخت میشی) خودتو از خواب و خوراک بندازی تا بابات 2 چیزو قبول کنه:
1) اجازه بده با محمد ازدواج کنی
2)تا موقعی که وضعیت محمد خوب نشده از نظر مالی کمکتون کنه.
.
.
.
.
.
.
.
.
البته این اصلا نقشه ی خوبی نیست و من به کسی توصیش نمیکنم
اما برا یه نفر تو وضعیت سمیرا بهتره این کارو انجام بده.
.
.
.
.
.
.
لطفا موافقین قیام کنن
مخالفین هم بگن آخه چرا مخالفن؟

الله اکبر! من قیام کردن و بعد نشستم. چون نخوندم متنتو. فردا صب میام میخونم بعد نظرمو تلاوت میکنم :*

شیوا 20 تهران یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 14:04

فرشاد جان من نمی گم ادم عاشق نشه بشه ولی عاشق هر کس نشه!
تو این دور زمونه چه دختر چه پسر همشون نامرد شدن...
همشون می خوان فقط یکی عاشقانه پرستششون کنه٬کادوهای خفن بخره یا چه می دونم نازشونو بکشه...
خود من ۱ بار عاشق شدم تا پای مرگم رفتم ولی لیاقت نداشت٬
خیلی ها میگفتن نکن دختر اما من احمق ...
حالا جوری شدم که دوست داشتن هیچ کسو باور ندارم حتی خانوادم...
من دیگه عشق نمی خوام ...
اشکال ما ادما اینه که اونایی که دوسمون دارن و نمی بینیم دنبال کسی می ریم که ما فقط دوسش داشته باشیم...

مریم.کر مانشاه یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 16:23

سلام به همگی
چه صفحه عشقو لانه ایه اینجا
من با نظر آقا یاسردر مورد سمیرا خانم کاملا موافقم شاید نقشه خوبی نباشه اما از وضعیت فعلی خیلی بهتره اگه از این راه وارد بشی زودتر میتونی به نتیجه برسی و محمدو بشناسی تا اینکه این طور ادامه بدی اینجوری میتونی به نیت واقعی محمد هم پی ببری

سمیرا/۲۲/قم یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 23:51

اخه مشکل اینجاست که من روم نمیشه بهش بگم بیاد خواستگاریم وگرنه که اگه می اومد خواستگاریم و با من ازدواج میکرد من خودم همه چی دارم هم خونه توی بهترین نقطه ی شهر و هم ماشین مدل بالا و کلا هر چقدر پول و یا امکانات دیگه بخواد بابام براش فراهم میکنه

عزیزم اینجوری که تو خودتو وصف میکنی آدم وسوسه میشه بیاد خواستگاریت!! به نظرت من بیام خواستگاریت میتونم جواب مثبت بگیرم؟ هیچی هم ندارم. آس و پاس اما با یه دل بزرگ و یه دنیا مهربونی که باهاش هیچی بهت نمیدن D:

راستی محله نیروگاه میشینید؟ آخه گفتی بهترین نقطه شهر!

سمیرا/۲۲/قم دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 00:55

دستت درد نکنه منصور{ نیروگاه }

مریم.کر مانشاه دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 10:14

سمیرا جون اگه صلاح میدونی یه نشونی یا شماره ازش بده یکی از ما باهاش صحبت کنیم ولی بگیم از طرف تو هستیم البته قصد دخالت یا فضولی نداریم فقط هدفمون حل مشکل شماست ولی اگه خودت بهش بگی بهتره یکبار برای همیشه از یه جایی شروع کن

منصور قیامت دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 12:57

بچه ها میخوام یکم از زیبایی های عشق براتون صحبت کنم تا اونایی که میگن عشق چیز بدیه توجیه بشن. اینایی که میگم نشات گرفته از تجربه های شخصیمه :*

شما وقتی که عاشق بشید دیگه همه چی اتوماتیک جلو میره! زندگی رنگ دیگه ای داره اونوقت میگی وای من قبلا چجوری زندگی رو سر میکردم! ناخودآگاه عطر و ادکلن دوست داری بزنی و شیک پوش میشی! کارای دنیا و شادی ها و غم و غصه هاشو که قبلا برات سنگین بود سبک میبینی و به خودت اعتقاد پیدا میکنی که از پس همشون بر میای! عاشق و معشوق هم نسبت به هم حالت تله پاتی دارن. فکر معشوق عاشق رو تحت تاثیر قرار میده فکرهاشون که به هم نزدیک میشه جسم هاشون هم فاصله هاشون کم میشه. عاشق وقتی ترانه میشنوه از عمق وجودش معنای ترانه رو احساس میکنه و بیت به بیت ترانه رو تمثیلی از معشوقش میبینه! در اینحالت هر دو شون دوست دارن از دید اون یکی کامل باشن از هر نظری مثل شیک پوشی زیبایی ارتباط اجتماعی ادب و نزاکت تحصیلات و غیره...

بله عشق همون هوسه تا هوس نباشه عشق نیست اینقد از هوس تعبیر بد نکنین! اولش هوسه ولی بعدش اگه حسن نیت به همدیگه نشون بدیم تبدیل به عشقی که گفتم میشه. فاصلش هم شاید 1 ساعت نشه!

ولی تو عشق باید صبر و تحمل هم داشت دیگه! آخه هیچ انسانی کامل نیست و جایز الخطاست! بوس فور آل :*

سمیرا/۲۲/قم دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 14:08

منصور جان همه ی اینها درست منم همه ی این روزای عاشقی رو داشتم همه ی این کارا رو هم کردم ولی چه فایده؟ اخرش که چی؟ حالا کی حسن نیت نشون میده ؟ من که با هر پسری دوست شدم ازش هیچ خیری ندیدم حیف اون همه احساسی که براشون خرج کردم خداییش همه ی پسرا نامردند ما رو به خودشون وابسته میکنند ولی خودشون موقعی که باید مردی خودشون رو نشون بدن میکشند کنار من که از عشق و عاشقی هیچی نصیبم نشد و هیچ خیری ندیدم

بلد نیسی کیس مناسب انتخاب کنی!

منصور قیامت دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 22:16

راستش اینرو خیلی وقت پیش جایی خوندم (یا از کسی شنیدم) و نمی تونم با اطمینان کامل روش صحه بزارم:

عشق از کمله عَشَقه (ashaghe) که اسم نوعی پیچک هست گرفته شده . این گل به دور جسمی که نزدیکش هست می پیچه و بعد از مدتی اون رو در خودش محو میکنه !
با این حساب می شه اینطوری استنباط کرد که عاشق و معشوق بعد از چندی با هم یکی می شن !

البته یه جنبه دیگه هم داره که میگن عاشق و معشوق یکی نمی شن! پیچک دور درخت بالا می ره و به مرور که پیچک بزرگ میشه درخت ضعیف تر می شه! استعاره از اینه که وقتی عشق در وجود کسی شعله ور شد، با شعله ور تر شدن بدن و جسم عاشق ضعیف تر می شه!!


یاسر/۱۹/کرمانشاه سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 01:27

ای بابا سمیرا خانوم
وقتی ۲ نفر ۵ ساله که با هم خیلی دوستن
میشه یه جوری منظورت رو به طرفه مقابل بگی دیگه.
.
.
.
این قدر تو این چند وقت براا حل مشکلت نوشتم دستام مو در اورد(برگرفته شده از زبونم مو در اورد)
.
.
.
من دوست ندارم ببینم چند وقت دیگه بیای و بگی محمد ترکم کرد
.
.
.
.
تو رو خدا یه جوری بهش بگو دیگه
.
.
.
.
من اینو قبلا هم گفتم اما چون با حال گفتم پس بازم میگم:

تو لازم نیست جلوی محمد خودت رو خورد کنی یا بهش التماس کنی
فقط کافیه خیلی رک حرفتو بهش بزنی(البته با ملایمت)
بهش بگو ۵ سال برای یه رابطه ی فقط دوستانه یکم زیاده
بهش بگو اگه واقعا دوستم داری وقتشه که نشون بدی
اگه قبول کرد که خوش به حالش
اما اگه قبول نکرد دیگه ولش کن
مطمئن باش که کارت درست بوده
.
.
.
.
.
واااااااااااااای
یهو عجب جوی منو میگیره ها


شیوا 20 تهران سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 21:57

سمیرا جونم محمد واقعا عاشقته؟!
مطمن باش اگه عاشق واقعی باشه هیچ وقت ترکت نمی کنه.

منصور حرفات درباره عشق قشنگ بود ٬من که اینجوری بودم٬
منصور دقت کردی اسم بی افای همی اینجا محمد!!!
محمد ما که فعلا داره ناز می کشه!!
منصور من شعرامو فقط به عشق محمد می گفتم !!

قوبون دل پاک همه دختر پسرای عاشق...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 11 مهر 1387 ساعت 14:25

حرفای همتون درسته منم از اول همینو گفتم.
خود من دو سال کسی رو میشناختم که قصد ازدواج با منو داشت ولی سر یه استخاره بی خود و بی دلیل زندگی دوتامون خراب شد.
من توی اون دو سال همه چی رو فهمیدم. ما با هم حدو مرزی داشتیم. بیش از حد جلو نرفتیم هواسمون هم به همه چی بود .
منصوری مهدی یک سال قبل از دوستی با من با یه زنی که نزدیک بیست سال ازش بزرگتر بود س/*/س داشت. من بعد از استخاره متوجه شدم البته خودش بهم گفت. ما مثل یه زن و شوهر بودیم یعنی مهدی تمام مشکلاتشو حتی هوسشم به من میگفت منم کمکش میکردم که فراموشش کنه. ولی سر قضیه زنه خیلی باهاش حرف زدم که بهش بفهمونم اشتباه کرده ولی قبول نکرد بعد از سه ماه از حرفایی که من بهش زدم خودش زنه رو دید و فهمید که استارت خراب شدن اون زنو خودش زده.
فهمید که اون زنه تا جایی که تونسته ازش سوءاستفاده کرده حالا هم شده یکی از اونایی که خونه فساد دارن.
من بعد از صحبت با هر کسی میفهمم که چه جور ادمیه.
همین رابطه باعث شد من خیلی چیزا رو یاد بگیرم.
وقتی هم که با مهدی اشنا شدم فهمیدم اصلا دروغ توی کارش نیست چون از سلام اول همه حرفاش راست بود. این صداقتشم بهم ثابت شده.
سمیرا مواظب باش ممکنه هر لحظه جلوی پات چاه باشه.

بالاخره ما نفهمیدیم الان این مهدیتون خوبه یا بده؟

فهیمه/19/تهران پنج‌شنبه 11 مهر 1387 ساعت 16:17

منصوری سئوالای دوباره از تو بعید بود.
من که قبلا گفته بودم با یکی دوست بودم که اسمش مهدی بود بعد روز تولدم جدا شدیمممم!!!!!!
اون مهدی این کاره بود.
منصوری این مهدی از منم خجالت میکشه.
مهدی و این کارااااااااااااااااااااا؟خدا مرگم بدهههههههههههه.

آهان متوجه شدم :*

فاطمه/۲۱/تهدران سه‌شنبه 16 مهر 1387 ساعت 22:20

عشق ماننده پلی است که هر خری از ان بالا میرود. ببخشید دیگه

خدا ببخشتت

[ بدون نام ] یکشنبه 21 مهر 1387 ساعت 14:20

من با یه پسری دوست بودم فکر میکردم پسر خوبی هست ولی اون اونجوری که من فکر میکردم نبود شماره ی منو به همه دوستاش داده بود.
حتی به برادرش هم داده.
من هم میخوام شمارشو به همه ی دوستام بدم چند روزی سرکارش بذارن میخوام بهش بفهمونم این کاری که اون کرده یعنی چی.
من فقط خواستم درد دل کنم
اصلا فکر نمیکردم که اون اینقدر نفهم هست...

عب نداره. به جاش تجربه خوبی بود تا از این به بعد توی انتخاب دوستت دقت زیادی بکنی :*

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد